اهل حق یا یارِسان به پیروان دین یاری گفته میشود که بهطور عمده در دو کشور ایران و عراق زندگی میکنند.
آیینی با باورهای رازورانه (باطنی) که تاریخ دقیق شکلگیری آن مشخص نیست، ولی پیروان آن به ازلی و ابدی بودن این آیین باور دارند. این دین در دورههای مختلف تاریخی مراحل مختلفی را پشت سر گذاشتهاست. اگرچه قدمت قدیمیترین متون مذهبی دین یاری تا سدهٔ چهارم هجری (دوره شاه خوشین) و قدمت برخی از نیایشگاههای آن به پیش از اسلام نیز میرسد، اما ساختار کنونی آن از سدهٔ نهم هجری و توسط سلطان سهاک بنیان نهاده شدهاست که این شخصیت در اعتقادات مردم یارسان بالاترین جایگاه را در نظام آیینی دارد.
اعتقادات نظری و برخی آداب و مناسک عملی در میان همگی جامعهٔ یارسان مشترک است، اما ممکن است بسته به اینکه سرسپردهٔ دین یاری در چه جغرافیایی زندگی کند، آداب و رسوم متفاوتی نیز در میان آنها وجود داشته باشد. دین یاری نشانههایی از تأثیر آموزههای ادیان مختلف را بر آموزههای عملی و برخی مبانی نظری خود نشان میدهد و شباهتهایی با دینهای دیگر همچون: مهرپرستی، مانویت، یهودیت، مسیحیت و شیعه… در این دین به چشم میخورد؛ با این وجود دین یاری از اسلام، جدا است.
همچنین ببینید: پیشینه دین یارسانیان
مردم اهل حق با نامهای مختلفی شناخته میشوند. اگرچه در متون دینی بیش از هر نامی از نام یارسان و یاری استفاده شده و پیروان این دین نیز خود را با نام یار میشناسند، اما در مناطق مختلف نامهای مختلفی مانند اهل حق، کاکهای، صارلی، طایفه، طایفهسان، گوران، قلخانی، قزلباش، نیازی، اهل نیاز، اهل سر، سرطالبی، شاملو، خواجهوند، غلات، علیاللّهی و … از جانب غیریارسانیان بر روی آنها گذاشته شدهاست. بیشتر این نامها نه به خود دین، بلکه به پیروان آن اشاره دارد و برخی از آنها مانند شیطانپرست، خروسکشان یا چراغ سیندرن نامهایی مغرضانه و بعضاً حتی توهینآمیز محسوب میشوند.
در آذربایجان ایران پیروان یارسان را گاه گوران و گاه شاملو مینامند. شاملوها مردمی بودند که توسط امیرتیمور از شام به آذربایجان کوچاندهشدند و در زمان صفویه به دین یارسان گرویدند. در آذربایجان همچنین مردم یارسان را قرهقویونلو، گورنلر (به معنای بینندگان) و در ارومیه ابدال بنی نیز مینامند. همچنین در افغانستان و نیز در ترکیه به پیروان یارسان قزلباش گفته میشود، چرا که پیروان یارسان در آن منطقه در جنبش قزلباشها شرکت کردند. در قزوین پیروان یارسان را کاکاوند (کاکهوند) و در مازندران خواجهوند مینامند، که نام دو ایل کُرد نیز هست. در زنجان پیروان یارسان را سر طالبی به معنای طالب اسرار و در خدابنده اووشار مینامند.
همچنین بسیاری از غیر اهل حق پیروان این دین را به اشتباه علیاللهی مینامند که این نام در واقع به فرقهای گفته میشد که در زمان علی بن ابیطالب توسط عبدالله بن سبا تأسیس شد و پیروانش به الوهیت علی اعتقاد داشتند. این نام به سبب وجود بینش انسانخدایی در دین یارسان توسط اعراب و مسلمانان به پیروان یارسان به اشتباه اطلاق شدهاست.
در عراق به پیروان یارسان کاکهای یا صارلی گفته میشد. صارلیها که گروهی از یارسانیان ساکن موصل هستند، از شهرزور به آنجا آمده و خان موصل از استرداد آنها جلوگیری کرده و آنها را صارلی یعنی از آن خود خطاب کردهاست.
علاوه بر این لفظ اهل حق نیز که توسط غیریارسانیان به پیروان این دین اطلاق میشود، در واقع از واژگان صوفیه است و به کسی اطلاق میشود که از مراحل شریعت و طریقت و معرفت گذر کرده و به بالاترین مرحلهٔ سلوک یعنی حقیقت رسیدهاست. در واقع اهل حق عنوانی است که صوفیه به یارسان داده و منظور از آن قرار داشتن پیروان یارسان در مرحلهٔ حقیقت است. بهطور کلی تمام این نامها به پیروان این دین اطلاق میشود و نام خود دین یارسان یا دین یاری است.
همچنین ببینید: یارسانیان در دورههای تاریخی
«آنها [مسلمانان] میگویند که ما آتش را میپرستیم؛ آنها میگویند که ما خورشید را میپرستیم؛ آنها میگویند که ما کافر هستیم؛ آنها که روزی پنج بار نماز میخوانند و به مسجد میروند ما را طعنه میزنند؛ به آنها بگویید ما راه نیاکانمان را میرویم؛ راه ما راه حق و حقیقت است؛ به آنها بگویید ما عبادتمان [در] جم[خانه] است و [به جای نماز] نیاز میکنیم. یارسان اگر سرش برود، همانند آنها [مسلمانان] نماز نمیگذارد؛ آنهایی که ریش بلند دارند و سبیلشان را کوتاه کردهاند، ما را طعنه و مسخره میکنند. ما آیین کُردان را دوباره زنده میکنیم؛ هر یارسانی باید سبیل دستنخورده داشته باشد؛ آیین ایران را دوباره نشر میدهیم؛ آنها میگویند کعبه و قبله[شان در] مکه است، به آنها بگویید قبله ما پردیور در اینجاست و [مظهر] خدای ما سلطان سهاک است.» (نقل به مضمون) از نخستین کتاب «دفاتر کلام» دین یارسان
دربارهٔ دین یارسان بین پژوهشگران اختلاف دیدگاه وجود دارد. دین باستانی و ایرانی یارسان با دین ایزدی همریشه بوده و در عین حال، جدای از اسلام است.
صفیزاده در این باره در دانشنامه نامآوران یارسان مینویسد: بنا به نامه سرانجام، این مسلک از روز ازل پیریزی شدهاست. ولی از اسناد خطی چنین برداشت میشود که این مسلک در قرن دوم هجری توسط بهلول ماهی و یارانش با استفاده از عقاید و ذخایر معنوی ایران مانند؛ آیین زردشتی و مانوی و بهرهگیری از دین اسلام و آیین مسیحی و کلیمی و افکار فرقههای غالی پس از اسلام پیریزی شدهاست؛ ولی صفیزاده خود معتقد است پیدایش مسلک اهل حق نوعی ایستادگی در برابر اعراب مسلمان بودهاست.
مکری، مسلک اهل حق را یکی از رشتههای انشعابی مذهب شیعه میداند. او معتقد است این مسلک، مجموعهای است از عقاید و آرای خاصی که از دوران گذشته وجود داشته و بعدها با ذخائر معنوی اسلام و اساطیر ایران قدیم و افکار غالیان-که در مناطق غرب ایران پراکنده بودهاند-در هم آمیخته شده و در تعامل یا تقابل با رخدادها، در زمانهای مختلف، شکلهای گوناگونی به خود گرفتهاست. بنا به ادعای وی این طریقه دنبالهٔ نوعی احساس دینی است که سینه به سینه از سلف به خلف رسیدهاست. نورعلی الهی (پسر مکری) در کتاب برهانالحق، مسلک اهل حق را وابسته به مذهب شیعه اثنی عشری جعفری میداند.
مینورسکی مسلک اهل حق را مشتق شده از مذهب شیعه میداند که سرانجام منجر به تشکیل یک سیستم مذهبی مجزا شده و در اساس آن افراطگرایی شیعه قابل مشاهدهاست.
خواجهالدین ریشهٔ مسلک اهل حق را نامشخص دانسته و مینویسد: در کتب قدیمه مربوط به ادیان، مانند الفرق بین الفرق و ملل و نحل شهرستانی که از آثار قرن پنجم و ششم میباشند، نامی از این فرقه برده نشدهاست. همچنین پیروان این فرقه سعی میکردند اسرار خود را فاش نکنند و این امر سبب گردیده کسی از تاریخ پیدایش مرام اهل حق اطلاعی نداشته باشد. او معتقد است برخی از اعتقادات پیروان اهل حق که پایه و اساس مرام اهل حق را تشکیل میدهند، از نظر اسلام مطرود است و معتقد بودن به این گونه عقاید سبب جدایی مسلک اهل حق از اسلام گردیدهاست. او در ادامه میگوید: ولی پیروان اهل حق پیدایش مسلک خود را از عالم الست میدانند.
گروه دیگری از نویسندگان معتقدند گرچه اهل حق خود را مسلمان و شیعه میداند و مانند شیعیان به ائمه هدی اعتقاد دارند، ولی اساس مذهب آنها صرفاً اسلامی نیست بلکه مجموعهای است از عقاید و تعالیمی که تحت تأثیر افکار زرتشتی، مسیحی، مانوی و کلیمی بودهاست. آنها نشانهٔ بارز تشیع در این مسلک را اعتقاد به وجود علی ابن ابیطالب میدانند، ولی معتقدند ایمان و اعتقاد پیروان اهل حق دربارهٔ علی ابن ابیطالب از حد متعارف خارج شده و به درجه غلو رسیدهاست.
همچنین ببینید: تفاوتهای یارسان با اسلام
یارسان از فرقههای اسلامی نیست. از دیدگاه برخی مراجع شیعه مانند بهجت پیروان آیین یارسان کافر و نجس میباشند. از دیدگاه برخی دیگر از مراجع مانند سیستانی و صافی گلپایگانی این فرقه در هر حال «ضاله» هستند. برخی دیگر نیز مانند مکارم شیرازی آنان را در صورتی پاک میداند که به شهادتین و نبوت باور داشته باشند.
بخش زیادی از کردهای ایران تا اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی پیروی دین یارسان بودند. هنری بایندر سیاح فرانسوی که در اواخر قرن نوزدهم از کرمانشاه دیدن کردهاست، در سفرنامهٔ خود با عنوان «در کردستان، در بینالنهرین و پرشیا» که در سال ۱۸۸۷ به چاپ رسیدهاست دین غالب مردم را یارسان میداند. او در بازدید از شهر قصر شیرین مینویسد:
.... بیشتر کُردان ایران از فرقهٔ علیاللهی هستند. اگر آنها را در انجام کارهایشان آزاد گذارند، آنها هم در کار دیگران مداخله نمیکنند. حس احترام به عقیدهٔ مذهبی دیگران در نزد ایشان بسیار زیاد است.
او همچنین در بازدید از شهر کرمانشاه مینویسد:
.... کُردان ایالت کرمانشاه مردمی آرام و خوشبرخوردند. آنها به فرقهٔ علیاللهی تعلق دارند که باگذشتترین فرقههای مذهبی هستند. در بعضی از دهکدهها پیروان این فرقه با مسیحیان که گذشت آنها کمتر است آمیزش دارند.
هنری راولینسون که در ۱۸۳۶ از پشتکوه (ایلام) دیدن کرده، اغلب ایلات پشتکوه را «علیاللهی» معرفی میکند که به پیروان دین یارسان گفته میشود.
بر پایهٔ دفتر دیوان گوره کلام سرانجام (کهنترین کتاب مقدس اهل حق)، این مسلک آیین از روز ازل وجود داشته و تعلیماتش به صورت سِر نزد انبیا و اولیا بوده و در هر دوران به گروه معدودی از یاران محرم منتقل شدهاست. تا اینکه در قرن نهم هجری، سلطان سهاک آن اسرار ازلی را به صورت قانون به یارانش ابلاغ کرد، از این رو، بنیانگذار این مسلک محسوب میشود.
یاران: یاران سلطان سهاک به گروههای زیر تقسیم شدهاند: هفتن، هفتوانه، هفت نفر اهل قول طاس، هفت هفتوان، چهل تن، چهل چهل تنان، هفتاد و دو پیر، نود و نه پیر شاهو، شصت و شش غلام کمربند زرین، هزار و یک غلام خواجه صفت، بیور هزار غلام و بی ون غلام.
هفتن: مخفف هفت تن است، که از یاران طبقهٔ اول سلطان سهاک محسوب میشوند. آنها برای هدایت مردم، در هر دورانی در قالب انسانهای دانا، بزرگان و خاصان ظاهر میشوند.
هفتن دارای مقام هفت مَلک مقرباند و نام آنها به شرح زیر است:
با توجه به عقاید آیین اهل حق و براساس آموزههای دین اسلام، این آیین کافر شناخته شده و رسمیت ندارد [نیازمند منبع]از این رو در انجام امور مربوط به مذهب و مرام خویش یا تبلیغ عقاید و اعتقادات خود آزادی ندارد و بسیاری از حقوق و امتیازاتی که در مورد سایر ادیان رسمی وجود دارد در مورد این دین وجود ندارد؛ به عنوان نمونه نمیتوانند دفاتر ازدواج و طلاق براساس تعالیم خودشان داشته باشند یا قواعد ارثی را غیر از قواعد رسمی کشور اجرا کنند یا مدرسه تأسیس نمایند و همچنین براساس ماده ۱۴ قانون استخدام کشوری، از استخدام پیروان این دین و امثال آن در دستگاههای دولتی جلوگیری میشود. حال آن که در این قبیل امور و احوال شخصیه و در تعلمیات دینی، ادیان رسمی آزاد هستند پیروان این کیش آداب و آیینهای خود را در خفا به جا میآوردند. در طول تاریخ از فعالیت در امور سیاسی پرهیز کردهاند[نیازمند منبع] با این حال، طی قرنها شاهد موارد زیادی از فشار و آزار و اذیت اکثراً از جانب مسلمانان یا حکومتها بودهاند. آنها میگویند پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، فشار بر جامعه یارسان افزایش یافته و پیروان این کیش دچار محرومیتها و تبعیضهای زیادی شدهاند.
در اولین یادواره شهدای اهل حق کرمانشاه در ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ که در دانشگاه صنعتی کرمانشاه برگزار شد ۵۵۷ نفر از پیروان اهلحقدر استان کرمانشاه را بهصورت رسمی به عنوان شهید معرفی کرده است. که تشکیل پایگاه ویژه کرند غرب و سازمان رزم شهید چمران، شرکت در عملیات کربلای۵ مشارکت در تشکیل تیپ ۱۲۷ مقداد،شرکت در عملیات والفجر۱۰،شرکت در عملیات مرصاد تنها بخشی از فعالیت و دستاورد مردم یارسان در جنگ ایران و عراق بوده است.سرلشکر خلبان یحیی شمشادیان از جمله کشتهشدگان شاخص یارسان در استان کرمانشاه میباشد. از تاکنون آماری رسمی از کشتهشدگان و جانبازان جامعهٔ یارسان در جنگ ایران و عراق اعلام نشدهاست. اما مشاور عالی استاندار کرمانشاه در سال ۱۳۹۴ اعلام کرد که ۱۵۹۸ تن از مردم یارسان نیز دارای عنوان «جانباز» و ۱۳۴ نفر نیز دارای عنوان «آزاده» هستند. این آمار پیروان یارسان در استانهای دیگر را در بر نمیگیرد.
در ماه خرداد سال ۱۳۹۲ هجری خورشیدی، سبیل یک زندانی یارسانی به نام کیومرث در زندان همدان به زور تراشیده شد که این اقدام، توهین به آداب و رسوم پیروان این کیش بهشمار میرود. پس از این واقعه، یکی از جوانان یارسانی همدان به نام حسن رضوی، به نشانه اعتراض در مقابل فرمانداری همدان اقدام به خودسوزی کرد و در بیمارستان درگذشت.
در بامداد چهاردهم خرداد (چهارم ژوئن) همان سال، یکی دیگر از پیروان یارسان به نام نیکمرد طاهری در برابر دوربین، خود را آتش زد و ساعتی بعد جان باخت.
در پی این خودسوزیها و رفتارهای توهینآمیز عدهای از پیروان آیین یارسان تجمع اعتراضی برگزار کردند که البته در سخنانشان تأکید کردند که خواستههایشان سیاسی نیست و تنها خواهان ملاقات با مسئولان برای مذاکره در جهت جلوگیری از رفتارهای توهینآمیز با پیروان یارسان و نقض حقوقشاناند.
در بامداد شنبه پنجم مرداد (۲۷ ژوئیه) همان سال، یکی دیگر از پیروان کیش یارسان در نزدیکی مجلس شورای اسلامی ایران اقدام به خودسوزی کرد.
به گفتهٔ دائرةالمعارف تشیع، در آغاز ایجاد مسلک اهل حق پیروان آن وحدت عقیده داشتهاند. با گستردگی جماعت اهل حق و مهاجرت ایلات به دیگر مناطق به تدریج اختلافات میان اهل حق شروع شد و پیروان آن به گروههای مختلفی تقسیم شدند. علت این اختلافها عبارتند از: نقل سینه به سینه کلامها، دسترسی نداشتن پیروان به کلامهای مؤثق، سودجویی برخی از پیشوایان محلی، تفاوت زبان، ملیت، رسوم قومی و اجتماعی پیروان و بیسوادی اکثریت پیروان.
گروهی از اهل حق معتقدند دین آنها دین یاری است و سلطان سهاک «در آن دوران» اسرار الهی را به صورت قوانین و ارکان اهل حق به یاران ابلاغ نمود. از این رو ارتباطی با دیگر ادیان ندارند.
به گفتهٔ دائرةالمعارف تشیع، گروهی دیگر در اثر آمیزش با فرق دیگر، عقاید خود را با اعتقادات آنها یکی دانستهاند، گر چه خود را یارسان مینامند، ولی عملاً از نظر اعتقادی، گروهی از آنها علیاللهی و گروهی دیگر شیطانپرست هستند.
به گفتهٔ دائرةالمعارف تشیع، گروهی دیگر خود را تابع مذهب شیعه اثنی عشری جعفری میدانند و معتقدند آئین حقیقت، دین نیست و مسلک اهل حق تابع مذهب اثنی عشری جعفری است.
به گفتهٔ تحفه ناصری، پیروان اهل حق به نامهای مختلف اهل حق، یارسان، نصیری، اهل طایفه، علیاللهی و شیطانپرست معروفاند. اما پیروان این آئین میگویند آنها یارسان یا اهل حق هستند و گروهی، به اشتباه آنان را علیاللهی یا شیطانپرست میخوانند.
بر اساس نگاهی به تاریخ و فلسفه اهل حق یارسان نام بومی و ایرانی پیروان دین اهل حق یا همان علی اللهی است. پیروان کیش یارسان که فارس زبانان آنها را بیشتر به نام علیاللهی میشناسند بیشتر ساکن بخش باختری استان کرمانشاه ایران هستند. کیش یارسان آمیزهای است از دینهای زرتشتی و بودایی و اسلام. آنها مانند بوداییان به وازایش باور دارند یعنی بر این باورند که ما پس از مرگ در پیکر دیگری دوباره زاییده میشویم. مناطق گوران و لرستان مرکز اصلی پیدایش آئین یارسان یا اهل حق است.
پیشینه پیروان این مسلک در استان کرمانشاه با قومیت کرد و لک میباشد ولی اقلیتی را از بین اقوام آذری، فارسی زبانان و مردم لر تشکیل میدهند. جمعیت پیروان اهل حق در ایران در حدود یک و نیم میلیون برآورد میشود. گسترش مسلک یارسان در ایران به شرح زیر است:
حدود سیزده درصد از جمعیت این استان بر مرام اهل حق استوارند شهرستان کرمانشاه و روستاهای گره بان، روستاهای منطقه عثمانوند و سان رستم، برخی از روستاهای توابع مایدشت، و روستاهای منطقه بیلوار به نامهای: میان دربند، بالا دربند، پشت دربند. برخی از روستاهای توابع کوزران
سوران علیا و سفلی، چُنگُر، خسروآباد
شهرستان کرند غرب و توابع آن از عمدهترین مراکز اهل حق است. علاوه بر شهر کرند ساکنان قریب به ۱۲۰ روستای تابع گهواره به جز چند روستا که پیرو مذهب شافعی میباشند، اهل حق هستند. از روستاهای معروف منطقه کرند: حریر، سرمیل، سرخه لیزه، بیامد، بروند، قلعه زنجیر، گردکان گور، گورا جوبو توت شامی را میتوان نام برد. جمعیت اهل حق در منطقه کرند حدود۵۰ هزار نفر تخمین زده میشود. علاوه بر این روستاهای دهستان بیونیج (بیونیژ) در حدود ۱۵ روستا همگی اهل حق هستند که جزو کرند میباشند.
بخشی از سکنه این شهرستان پیرو مسلک اهل حق میباشند و حداقل ۲۳ روستا از حومه آن نیز همین مسلک را دارند. از روستاهای معروف: پس پس رشید عباس دول الیاس، جلالوند سفلی، بَلَوان و روستاهای قَرَه بُلاغ و روستاهای تابع دهستان بزمیرآباد را میتوان نام برد. روستاهای حومه شهر در شعاع مساحت ده کیلومتری شهر قرار دارند ولی روستاهای دهستان بزمیر آباد (پشت تنگ) بیش از چهل کیلومتر از شهر فاصله دارند.
گر چه هنوز همه سکنه شهرستان قصر شیرین مورد تحقیق قرار نگرفتهاست ولی به نظر میرسد گروهی از مردم آن بر مرام اهل حق میباشند
اکثریت مردم صحنه پیرو مذهب اهل حق هستند و بسیاری از روستاهای حومه آن همین مرام را دارند. جمعیت اهل حق در بخش دینور نیز قابل توجهاست.
جمعیت اهل حق در روستاهایی از کنگاور و اسدآباد نیز قابل توجهاست..
در قسمتهایی از نواحی لک نشین تابعه استان لرستان نیز فرقه اهل حق بهطور پراکنده سکونت دارند. از جمله این مناطق روستای بلوران از توابع کوهدشت که همگی اهل حق از تیره آتش بگی هستند واقع در جاده اسلامآباد غرب، پل دختر و نیز حومه گراب و روستاهایی از توابع نورآباد و کوهدشت، قسمتهایی از ابوالوفا و بخشی از طایفه ذوالنور اهل حق و بخش های ایتیوند و میربگ نورعلی شهرستان دلفان هستند.
در بخش ایلخچی از قصبات معروف تبریز (شهری کنار دریاچه ارومیه) و همچنین شهر خامنه از توابع شبستر عدهای از طرفداران «فرقه اهل حق» سکونت دارند. طبق تحقیقات به عمل آمده اهل حقهای این ناحیه معروف به گوران هستندکه به نظر میرسد از منطقه گوران به مرکزیت گهواره (کرند غرب) در استان کرمانشاه در گذشتههای دور به این سمت مهاجرت کرده باشند. همچنین یکی از روستاهای نزدیک مراغه و بخش شیرین شهر شهرستان لیلان نیز از گوران (جوران)ها هستند. در شهرستان هشترود نیز چندین روستای کوچک از گورانها هستند.
در هشتگرد، رودهن، بومهن و خود تهران، ساوجبلاغ و همچنین روستاهای محمودآباد، فیلستان و گلزار که هر سه از روستاهای شهرستان پاکدشت هستند… جمعیت زیادی از پیروان یارسان زندگی میکنند.
بخشی از مردم کلاردشت، کجور، شهر پول و روستای فیروزکلا از توابع بخش کجور، یارسان هستند.
در شهرستانهای همدان، اسدآباد، تویسرکان و قسمتهایی از توابع آوج و رزن حد فاصل همدان و زنجان کم و بیش جمعیت اهل حق به صورت پراکنده سکونت دارند. در شهرستان خدابنده سه روستای بخش سجاسرود به نامهای آغاجری، زرزر و دولون دارای جمعیتی از اهل حق هست که آنها را اووشار مینامند.
در استان کرمان، در شهرستان بردسیر و شهرستان سیرجان گروههایی از پیروان یارسان زندگی میکنند. منسجمترین گروه باقیمانده از یارسانیها در این ناحیه در روستای سوخته چال زندگی میکند. همچنین مکانهای مقدسی مانند زیارتگاه چهل تن در کوه چهل تن یا بقعهٔ سه تن یا پیر برحق (پیر جارسوز) در این ناحیه زیارتگاه پیروان یارسان است.
در کتاب جغرافیای کرمان (تألیف ۱۲۹۳–۱۲۹۱ق) به کُردهای اهلحقِ بخشی از بردسیر و سوختهچال و خواندنِ اشعار کُردی در مراسم آیینی آنها اشاره شده.
ر استان فارس جمعیتی از پیروان یارسان زندگی میکنند. در شهر شیراز و در محلهٔ تلخداش این شهر، جمعیتی از کردهای پیروی یارسان زندگی میکنند که در زمان کریمخان زند به این شهر کوچانده شده و به زندگی در شیراز ادامه دادهاند. والنتین ژوکوفسکی که در سال ۱۸۸۲ به شیراز آمدهاست، دربارهٔ مردم تلخداش مینویسد:
روستای تلخیدشک در جنوب غربی شیراز در حومهٔ باغ کمالالملک (باغ عفیفآباد) واقع شده، ساکنان آن کرد بوده و از طایفه کوزیوند (غازیوند) از ایل گوران میباشند که از آئین و مذهب ویژهای برخوردارند.
در سراسر کردستان عراق به ویژه در استانهای کرکوک و استان سلیمانیه و شهر خانقین پیروان کیش یارسان با نام کاکایی وجود دارند. با عناوین مختلف، علاوه بر فرقه اهل حق فرقههای دیگر نیز در این نواحی موجود بوده که ریشه در فرهنگ یارسانی دارند. جمعیتی بالغ بر ۳۰۰٬۰۰۰ نفر در عراق تخمین زده شدهاست.
در کشور سوریه جمعیت قابل توجهی وجود دارند که تحت عناوین علویان (سوریه)، علویین، نصیریه و علی اللهی معروف هستند و عمدتاً در کردستان سوریه و در شمال و شمال غرب سوریه و در استانهای ساحلی سوریه (استان لاذقیه و استان طرطوس) سکونت دارند.
طبق دستور دین یارسان هر یک از پیروان مکلف به داشتن پیر و دلیل برای سرسپردن میباشند. در زمان سلطان سهاک، پیر بنیامین سمت پیری و داود کهو سوار سمت دلیلی بر همهٔ پیروان یارسان داشتند؛ ولی به دلیل متأهل نبودن و نداشتن فرزند، سلطان سهاک هفت خاندان یا دوده به نام خاندانهای حقیقت دائر نمود تا نسلهای آیندهٔ پیروان یارسان، در هر زمان پیر و دلیل داشته باشند.
نام خاندانها (دودهها) عبارتاست از:
بعد از سلطان سهاک در قرون یازدهم و دوازدهم و سیزدهم هجری چهار خاندان دیگر نیز به اسامی زیر دائر گردید.
همچنین خاندان دیگری به نام سید درویشی از نسل سید درویش وجود داشتهاست که پیشتر بخشی از خاندان یادگاری بودهاست و اکنون پیروان آن سیادت خاندان خاموشی را پذیرفتهاند و بخشی از این خاندان شدهاند.
این خاندانها به جانشینی از پیر بنیامین که پیر ازلی یارسان بودهاست انجام وظیفه میکنند. جانشینی داود کهو سوار، دلیل ازلی را نیز فرزندان هفتاد و دو پیر بر عهده دارند. اما در مواردی به پیر اختیاری برای انتخاب دلیل داده شدهاست و بنابراین یاران برخی خاندانها با اجازهٔ صاحب خاندان نسل بعدی میتواند به سمت دلیل مریدان آن خاندان انتخاب شود. اما سلطان سهاک جایگاه خود را به کسی تفویض ننمود.
سرسپردن: بر طبق کلام سرانجام هر فرد یارسان (ذکور و اناث) مکلف است به پیر و دلیل سرسپرده شود، و در غیر اینصورت یارسان محسوب نمیشود. افراد سرسپرده به دو گروه چکیده و چسبیده تقسیم میشوند. چکیده شامل کسانی است که نسل اندر نسل یارسان بودهاند. چسبیده شامل گروهی است که بر اثر بیداری باطن و از روی علاقه به مسلک یارسان گرویدهاند.
سبیل مُهر: طبق کلام سرانجام، سبیل یکی از مقدسات آیین یارسان است و بر مردان پیروی یارسان واجب است سبیل خود را نتراشیده و مُهر (دست نخورده) نگاهداری کنند. شرط ورود به مراسم جم و نشستن در حلقهٔ جم داشتن سبیل دست نخوردهاست. تراشیدن سبیل موجب خروج از دین و باطل شدن سرسپردگی به دین یاری میشود. در سرانجام از زبان داود که وسوار آمدهاست:
سێوێل یار شوڕهن وه رووی لێوانا | تا یار بناسۆ خێش وه بیگانا |
سبیل پیروی آیین یاری بلند است و روی لبها را میپوشاند، تا یار، خودی را از بیگانه بازبشناسد.
کلام سرانجام: کلام سرانجام عبارت است از آداب و رسوم مسلکی و عبادات اهل حق که توسط سلطان سهاک و یارانش بیان و نسل به نسل منتقل شدهاست. در قرون اولیهٔ تأسیس مسلک اهل حق، انتقال این متون توسط کلامخوانها صورت میگرفت، ولی بعدها ثبت آنها آغاز شد. این کلامها به تدریج به سبب سهلانگاری بعضی از کلام خوانها، فراموشی و همچنین سروده شدن کلامهایی به زبانهای کردی، ترکی توسط بزرگان اهل حق با یکدیگر تفاوتهایی پیدا کردند که این عوامل سبب جدایی برخی از جماعتهای اهل حق شد و امروزه نمیتوان کلامهایی که در بین اهل حق یافت میشود را همگی معتبر محسوب کرد.
جم و جم خانه: محلی است که اهل حق برای اجرای مراسم خاص خود در آنجا جمع میشوند. از اینرو در بین پیروان اهل حق از اهمیت خاصی برخوردار است. از نظر اهل حق شرکت در جم به جای عبادات دائمی، کافی است. مینورسکی معتقد است در میان پیروان اهل حق عبادت فردی کمتر مورد توجه قرار گرفته بهطوریکه آنها اهمیت فراوانی برای اجتماع کردن (جم) قایلاند، زیرا در نزد آنها جم گشایندهٔ مشکلها است. جم در وقت ثابتی تشکیل میشود و در جم خانه به هنگام عبادت کلامها همراه با تنبور و با صدای بلند خوانده میشود. مراسمی مانند سرسپردن، ازدواج و نامگذاری کودک و… نیز در جمخانه انجام میشود.
نذر و نیاز: آنچه در جمخانه به عنوان نذر و بر طبق قانون اهل حق دعا داده شود را نذر گویند. نذر و نیاز از واجبات یارسان است و در نزد اهل حق از اهمیت و احترام ویژهای برخوردار است.
روزه اهل حق: هر اهل حق موظف است سه روز در سال روزه دار باشد. پیروان اهل حق غالباً، آن را در زمستان به جای میآورند و به آن «روزه مرنوی» گویند. با این حال در مورد تاریخ و نام این سه روز بین تمامی گروههای اهل حق وحدت عقیده وجود ندارد. حتی گروههایی از اهل حق از جمله آتش بگی روزه مرنوی را بر خود حرام میدانند و آن را بهجای نمیآورند.
یارسانیان اعتقاد دارند که خداوند جهان را در دو مرحله آفرید: آفرینش جهان معنوی و آفرینش جهان مادی. آنان میگویند که «در آنگاه اراده خداوند به آفرینش موجودات تعلق گرفت، و نخستین مخلوق پیر بنیامین را از زیر بغل خود خلق کرد، و نام او را جبرائیل گذاشت. پس از خلقت جبرائیل خداوند او را در پهنای دریای محیط رها کرد، هزاران سال گذشت تا به درخواست جبرائیل، شش تن دیگر از بطن در پیدا شدند، که با جبرائیل هفت تن شدند: جبرائیل (پیربنیامین) - اسرافیل (پیر داوود) - میکائیل (پیر موسی) - عزرائیل (مصطفی داوودان) - حور العین (رزباریا رمزبار) - عقیق (شاه ابراهیم) - یقین (شاه یادگار یا بابا یادگار)»
اهل حق به کسی گفته میشود که مراحل شریعت و طریقت و معرفت را طی نماید تا به مقام حقیقت برسد. بدین ترتیب:
در مسلک اهل حق اصول عقاید بر این نهج میباشد. علاوه بر پنج اصل اصول دین و مذهب شیعه، یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت، نکتههای زیر نیز باید رعایت گردد:
دین یاری دارای چهار اصل است: پاکی، راستی، نیستی و ردا.
مظهریت: مظهر در اصطلاح اهل حق یعنی روحی که در نتیجه سیرکمال صیقل پیدا کرده و نور ذات الهی را منعکس میکند.
اعتقاد به مظهریت در مسلک اهل حق از اهمیت خاصی برخوردار است. در مورد مظهریت برخی میگویند دین یاری مبتنی بر اصل وحدت وجود است. برخی نیز میگویند اهل حق برکسی اطلاق میشود که در جستجوی جلوه ذات حق در انسان باشد؛ زیرا مظهریت آینهای است که منعکسکننده خداست.
دونادون (جامه به جامه): انسان با گردش در جامههای مختلف نتایج اعمال زندگی قبلی خود را میبیند و در انتها با عوض کردن هزار و یک قالب، روحش به ابدیت ملحق میشود.
خواجهالدین میگوید: پیروان اهل حق به حلول روح و تناسخ معتقدند و این اعتقاد آنها را از اسلام جدا کردهاست. در این مورد میان پیروان اهل حق اختلاف نظر است. گروهی از آنها به حلول روح اعتقاد دارند نه به تناسخ.
گروهی به سیرکمال و معاد و بازگشت روح در قالب زندگیهای متوالی با تعداد معین و زمان محدود برای طی مسیر کمال معتقدند، و از نظر آنها تناسخ و حلول روح مردود است.
دین یارسان از سوی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نمیشود و حقوق انسانی یارسانیها نیز به دلیل اهل کتاب نبودن پایمال میشود. به گونهای که برخیشان به نشانه اعتراض به نقض حقوقشان خود را آتش زده و جان میبازند.
This article uses material from the Wikipedia فارسی article اهل حق, which is released under the Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 license ("CC BY-SA 3.0"); additional terms may apply (view authors). محتوا تحت CC BY-SA 4.0 در دسترس است مگر خلافش ذکر شده باشد. Images, videos and audio are available under their respective licenses.
®Wikipedia is a registered trademark of the Wiki Foundation, Inc. Wiki فارسی (DUHOCTRUNGQUOC.VN) is an independent company and has no affiliation with Wiki Foundation.