گویش فارسی خراسانی

گویش خراسانی یکی از گویش‌های زبان فارسی است که برخی از مردم خراسان و کومش بدان سخن می‌گویند.

فارسی خراسانی
خُراسانی، خُراسونی، خُراسُنی، خِرَسَنی
زبان بومی درگویش فارسی خراسانی ایران (استان خراسان رضوی، استان خراسان شمالی، استان خراسان جنوبی، استان سمنان، استان گلستانگویش فارسی خراسانی افغانستان(هراتگویش فارسی خراسانی ترکمنستان
منطقهشمال شرق ایران
گویش‌ها
جوینی †
فارسی قوچانی
فارسی چنارانی
فارسی اسفراینی
فارسی بجنوردی
الفبای فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹

منظور از گویش خراسانی گویش مردمان بومی و اصیل این سرزمین است که کشورهای تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان، ترکمنستان و همهٔ بخشهای شمال شرقی ایران را در بر می‌گرفت نه گویش مردمانی که به این سرزمین مهاجرت کرده‌اند.

گویش فارسی خراسانی از گویش‌های اصیل و مهم زبان فارسی است که به سبب کثرت مردمانی که بدان سخن می‌گویند و نیز به سبب پایگاه محکمی که زبان فارسی همیشه در خراسان داشته‌است، یک گویش بسیار ارزشمند است. بسیاری از واژه‌هایی که در گذشته بخشی از گنجینه زبان فارسی را ساخته‌اند، امروزه در زبان روزمره کاربرد خود را از دست داده‌اند؛ اما در گویش خراسانی هنوز رواج دارند و زنده و کارساز مانده‌اند. واژگان این فرهنگ عامیانه و گفتاری‌اند. واژگان خارجی رایج در پارسی خراسان در این فرهنگ کمتر آمده‌است.

گویش خراسانی به‌طور کلی به دو گروه تقسیم می‌شود:

خراسانی شرقی و خراسانی غربی.

خراسانی شرقی شامل مرکز و شرق کشور افغانستان و تاجکیستان می‌باشد.

خراسانی غربی شامل استان خراسان، شرق استان سمنان و ولایت هرات می‌شود که با خراسان شرقی تفاوت دارد.

بعضی از کلمات گویش‌های خراسانی با کلمات زبان لری و مازندرانی و همچنین گویش سیستانی قرابت دارد.

پراکندگی

گویش فارسی خراسانی تنها گویش فارسی ایرانی است که خارج ایران هم گویشور دارد. از شرق تا هرات گویشور دارد. از غرب تا مرز مازندران (شاهرود، دامغان) گویشور دارد. از شمال هم تا بجنورد گویشور دارد اما هرچه به سمت شمال خراسان می‌رویم رنگ و بوی زبان‌های کردی و ترکی خراسانی و تأثیرات این دو زبان بر گویش فارسی زبانان منطقه بیشتر می‌شود. از جنوب هم تا نزدیک‌های شهرستان نهبندان گویشور دارد هر چه به به سمت سیستان و کرمان می‌رویم از گویش فارسی خراسانی فاصله می‌گیرد به زبان دهقانان و سکاها(گویش سیستانی) نزدیک می‌شود.

تقسیم ایوانوف و کلباسی از گویش‌های خراسانی

تقسیم ایوانوف از گویشهای خراسانی

ایوانوف گویشهای خراسانی را به سه گروه اصلی تقسیم کرده‌است: گروه شمالی که در جوین سبزوار و نیشابور به آن تکلم می‌شود؛ گروه مرکزی که در ترشیز و گناباد رایجاست؛ و گروه جنوبی که گویشوران آن در قائن، تون و بیرجند سکونت دارند. به‌نظر او اختلاف میان این سه گروه بسیار اندک است و نمی‌توان آن‌ها را گویشهای مجزایی به حساب آورد؛ به‌علاوه، این گروه‌ها واژه‌های بسیاری را از یکدیگر وام گرفته‌اند.

او این همانندی در خور توجه را به گویش شمال‌شرقی فارسی دری نسبت می‌دهد که از قرون چهارم و پنجم به بعد زبان ادبی فارسی را شکل داده و گویشهای خراسانی کنونی از آن مشتق شده‌است.

تقسیم کلباسی از گویشهای خراسانی

اما کلباسی برخلاف ایوانوف، گویشهای منطقه خراسان را ذیل زبانهای ایرانی نو جنوب‌غربی قرار داده و گونه‌های زبانی چون سبزواری، نیشابوری، کاشمری، کاخکی، قائنی و بیرجندی را در زمره گویشهای منطقه خراسان آورده، ضمن آن‌که مشهدی را لهجه‌ای از زبان فارسی معیار دانسته‌است.

قدیمی‌ترین اقوام فارسی این ناحیه

براساس نظر ایوانوف، ساکنان روستاهای دامنه شمالی محدوده جغتای، در ناحیه جوین، قدیم‌ترین اقوام فارسی‌زبان این ناحیه‌اند که از نواحی قدیمی قومس، ابیورد، سرخس و بخشی از سرجام به آن‌جا نقل‌مکان کرده‌اند. علاوه بر این در نواحی سبزوار و نیشابور، فارسی‌زبانها فقط اقلیتی کوچک را شکل می‌دهند.

ایوانوف معتقد است که در نواحی بجستان، بشرویه، ارشک (روستایی در جنوب بشرویه)، کاخک (بخشی در شهرستان گناباد)، و خواف، جام و تایباد جمعیت فارسی‌زبانان بسیار اندک است. او نواحی گناباد، نیم‌بلوک قائن، تون و بیرجند را از نواحی بسیار قدیم خراسان دانسته‌است که بیش‌تر با هرات در ارتباط بوده‌اند. به نظر وی در طول مرزهای افغانستان و همچنین در نواحی مرزی سیستان و کرمان زبان دهقانان از زبان خراسانی فاصله می‌گیرد و بیش‌تر به زبان باستانی سیستان (سکایی) نزدیک می‌شود، مانند زبان رایجدر نهبندان.

توصیفی که ایوانوف از توزیع جمعیت فارسی زبان خراسان ارائه داده، به حدود یک قرن پیش بازمی‌گردد و با توزیع کنونی آن تفاوتهای بسیاری دارد. امروزه این جمعیت بیش‌تر در نواحی مرکزی و جنوبی خراسان سکونت دارند.

تعداد گویش‌های خراسانی

گویش‌هایی چون فارسی قوچانی، سبزواری، نیشابوری، کاشمری، تربتی (تربت حیدریه و تربت جام)، گویش خواف و گناباد در خراسان رضوی؛ گویش بیرجندی، قائنی و گویش فردوس در خراسان جنوبی؛ و فارسی اسفراینی، فارسی بجنوردی، جاجرمی و سنخواستی در خراسان شمالی و گویش شاهرودی و دامغانی در استان سمنان و گویش هراتی که آخرین گویش فارسی خراسانی (از نظر شباهت به گویش‌های فارسی در ایران) در افغانستان است که در خراسان رضوی هم (نواحی مرزی) گویشور دارد نیز نمونه‌هایی از تعدد گویش‌های خراسانی محسوب می‌شوند.

تأثیرات گویش فارسی خراسانی بر سایر زبان‌ها

فارسی خراسانی و کردی کرمانجی

در زبان کردهای خراسان (کردی کرمانجی) برخی کلمات خراسانی به وفور دیده می‌شود. به گونه ای که ۶٫۷۲٪ زبان کردی کرمانجی کلمات فارسی خراسانی می‌باشد.

اعداد

اعداد در گویش فارسی خراسانی تفاوت چندانی با فارسی معیار ندارد. اعداد این گویش شباهاتی با اعداد زبان کردی سورانی دارد.

فارسی خراسانی اوستایی هندی فارسی انگلیسی
yak aevâ ek yek one
du/di dvâ du do two
se θeri tin seh three
čâr čâθwâr čâr čâhâr four
panj pančâ pânč panj five
šiš xšvaš sas šeš six
haft haptâ saptâ(sât) haft seven
hašt aštâ astau(at) hašt eight
noh navâ naua(no) noh nine
dah dasâ dasâ(das) dah ten

ضمایر

ضمایر در اکثر گویش‌های خراسانی به این گونه است:

  • من: مو، مِه
  • تو: تو، تِ
  • او: او
  • آن: او
  • ما: ما
  • شما: شُما، شِما
  • آنها: اُنا، اونا

ضمایر اشاره

  • اینجا: اینجه، اینجی
  • آنجا: اُنجه، اُنجی

اشاره به نزدیک مفرد

  • همین: هَمی، هِمی

اشاره به دور مفرد

  • همان:هَمو، هِمو

اسم‌های خراسانی

شباهت‌ها و تفاوت‌های نظام آوایی

همخوان‌ها

نظام همخوانی اغلب گویشهای خراسانی همانند نظام همخوانی زبان فارسی معیار است، با این تفاوت که در گویشهای خراسانی واج z / ژ موجود نیست و به جای آن «ج» به کار می‌رود. در برخی از گویشهای خراسانی در تعداد محدودی از واژه‌ها آوای z وجود دارد، اما ارزش واجی ندارد و آن را می‌توان واجگونه‌ای از واج «ج» به‌شمار آورد. شایان ذکر است که در فارسی دری آغازین نیز «ژ» واجگونه‌ای از واج «ج» بوده که بعدها تحت تأثیر زبانهایی چون پارتی و سغدی به‌تدریج واجی مستقل شده‌است.

دستگاه همخوانی

دستگاه همخوانی اغلب گویشهای خراسانی ۲۲ همخوان دارد، اما در برخی از موارد اختلافهای جزئی دیده می‌شود. برای مثال در گویش نیشابوری واج «غ» (y) مستقل از واج «ق» (q) است. این واجدر واژه‌ای نظیر چُغُند (فک) دیده می‌شود. در دستگاه همخوانی فارسی دری قرون اولیه اسلامی واجغ به صورت مستقل وجود داشته‌است. در متون قرون چهارم و پنجم ـکه اساساً در خراسان و ماوراء النهر نوشته شده‌اند غ در وسط کلمه بعد از واکه (مانند ارغوان) و گاهی در اول آن نیز می‌آمده‌است. بنابراین وجود این واجدر گویش نیشابوری ممکن است گواه این باشد که برخی از ویژگیهای فارسی دری آغازین هنوز هم در برخی از گویشهای خراسانی باقی‌مانده‌است. یکی دیگر از این ویژگیهای همخوانی کهن در گویش تربتی (تربت حیدریه) و نیشابوری مشاهده می‌شود، چنان‌که در این گویشها آوای سایشی و پشت‌دندانی ضعیف «ذ» (وجود دارد که در فارسی دری قرون نخستین هجری واجگونه‌ای از واج «د» (d) بوده و فقط بعد از واکه حادث می‌شده‌است. برای مثال واژه «این‌قدر» در گویش تربت حیدریه به صورت (اِقَذَر) eqaar؛ ترکیب «به او» به صورت (بذو) bu تلفظ می‌شود. واژه «چه‌قدر» نیز در گویش نیشابوری به صورت ciqar (چیقذر) تلفظ می‌شود. در برخی از متون کهن این آوا با حرف «ذ» کتابت شده و آن را ذال معجمه نامیده‌اند. در خور ذکر است که با آوای «ذ» عربی تفاوت دارد. عربی آوای سایشی میان دندانی قوی است. رخداد واجگونه از واج d در مقدمه شاهنامه ابومنصوری بسیار دیده می‌شود. رخداد این همخوان پس از یک واکه ظاهرآ تا سده هفتم رایج بوده و پس از آن به d «د» بدل شده‌است.

همخوان همزه

همخوان «همزه» در برخی از گویش‌های خراسانی (نظیر گویش قائنی) وجود ندارد مگر در کلمات عربی که وارد این گویش شده‌اند و همیشه در وسط کلمه بعد از واکه قرار می‌گیرد، واژه (قلعه) qa¦la ¦ نمونه‌ای از آن است.

واج همزه

نبودن واج همزه در برخی از گویش‌های خراسانی گواهی بر قدمت این گویش هاست زیرا در نظام همخوانی فارسی دری نخستین نیز (که همان نظام همخوانی ایرانی میانه غربی بوده)، واجهمزه وجود نداشته‌است. این واج بعدها تحت تأثیر زبان عربی به گونه‌هایی از فارسی دری راه یافته‌است.

ساخت هجایی

ساختار هجایی اغلب گویش‌های خراسانی همانند ساختار هجایی زبان فارسی معیار است، اما در برخی از این گویشها مانند سبزواری و نیشابوری، خوشه همخوانی آغازین وجود دارد. واژه‌های parenna (روز سوم)، gleura (نوعی جمع کردن اشیا)، grÏft (گرفت) نمونه‌هایی از خوشه آغازین در گویش نیشابوری، و واژه‌های plexmu (فلاخن) و dlengovu (آویزان) نمونه‌هایی از گویش سبزواری است. این مشخصه نیز بازمانده ویژگیهای زبان فارسی میانه در فارسی دری نخستین است. از سوی دیگر در تعداد محدودی از گویش‌های خراسانی واجXw «خو» فارسی میانه که در تلفظ فارسی دری قرون اولیه اسلامی نیز وجود داشته ــ همچنان باقی‌مانده‌است. برای مثال در گویش مردم دشت بیاض، از توابع قائن، و نیز در گویش نیشابوری کلمه خواهر به صورت xwar تلفظ می‌شود.

واکه‌ها

تعدد گویش‌های خراسانی بیش از هر چیز حاصل دگرگونی‌هایی است که به دلایل مختلف بر دستگاه واکه‌ای گویش فارسی دری نخستین اعمال شده‌است. تأثیر واکه‌ها و نمود آن‌ها در تنوع گویش‌های خراسانی به چند شکل متمایز است: تغییر نوع واکه‌ها از گویشی به گویشی دیگر؛ افزایش و کاهش کمیت آوایی واکه‌ها؛ جابه‌جایی واکه‌ها در واژه‌ها؛ کاستن یا افزودن واکه یا واکه‌های درون واژه‌ها. در تمام گویش‌های خراسانی علاوه بر شش واکه‌ای که در دستگاه واکه‌ای زبان فارسی معیار وجود دارد، واکه‌های دیگری نیز هست که تعداد و نوع آن‌ها از گویشی به گویش دیگر تغییر می‌کند. در بسیاری از گویش‌های خراسانی واکه‌های کشیده‌ای وجود دارد که می‌توان آن‌ها را بقایای دستگاه واکه‌ای زبان فارسی دری نخستین دانست. در نظام واکه‌ای فارسی دری هر هشت واکه زبان فارسی میانه (a, a¦, i,¦â , u, u¦, e¦, o¦) حفظ شده بود. واکه‌های e¦ و o¦ را در متون کهن به ترتیب «یای مجهول» و «واو مجهول» نامیده‌اند. تفاوت واکه‌های کوتاه و بلند در فارسی دری، همچون فارسی میانه، در کمیت بوده‌است؛ واکه کشیده a¦، ¦â و u¦ بعدها درنتیجه تحول به aª، i و u بدل شده‌است و این تحول به دلایل مختلف بعد از قرن نهم صورت گرفته‌است. دو مصوت e¦و o¦ نیز بعدها به i یا ey و u یا owبدل شده‌است. اغلب گویش‌های خراسانی برخی واکه‌های نظام هشت واکه‌ای فارسی دری را حفظ کرده و برخی دیگر را از دست داده‌اند یا تحت تأثیر دیگر زبانهای رایج منطقه (مانند کردی، ترکی) واکه‌های دیگری را کسب کرده‌اند. در اکثر گویشهای خراسانی (نظیر قائنی، بیرجندی، قوچانی، خوافی، تربت حیدریه، تربت جام) علاوه بر شش واکه اصلی زبان فارسی معیار، دو واکه o¦ و e¦ یا دست‌کم از آن دو وجود دارد. یکی دیگر از واکه‌های رایج در بسیاری از گویش‌های خراسانی واکه نیم‌باز و پیشین À است که در نظام واکه‌ای گویشهایی مانند قائنی، خواف و تربت‌جام وجود دارد. در گویش قائن جفت کشیده واج ¦À به عنوان واجی مستقل در نظام واکه‌ای این گویش نقش تمایزدهنده دارد. برای مثال واکه ¦À واژه p¦Àlu (پلو: پهلو) را در تقابل با واژه pÀlu (پلو: پلها)؛ قرار می‌دهد. دستگاه واکه‌ای برخی از گویش‌های خراسانی به دلیل مجاورت و تعامل بسیار با زبانها و دیگر گویشهای منطقه تغییرات آشکاری کرده‌است. برای نمونه در گویش فارسی قوچانی نُه واکه بسیط a, aª, e, e¦, o, u, i, Ï, Î وجود دارد. به نظر می‌رسد که دو واکه پیشین، گرد و بسته Ï (برای مثال در واژه mÏn به‌معنای «میان») و نیم‌بسته Î (در واژه rÎz به معنای «روز») تحت‌تأثیر زبان کردی و ترکی وارد فارسی قوچانی شده باشد.

واکه‌های مرکب (نیم واکه‌ها)

در اغلب گویش‌های خراسانی واکه‌های مرکّب ey و ow وجود دارد. واژه‌های es§tow (اشتو: شتاب) در گویش تربت‌حیدریه، aftow (افتو: آفتاب) در گویش بیرجند، mowra (مَورَه: مُهره) در گویش اسفراینی، low (لو: لب) در گویش قوچانی، و keyg (کَیگ: کک) در گویش خواف و tow (تو: تاب) در گویش سبزواری مثالهایی از این واکه‌های مرکّب هستند. البته علاوه بر این واکه‌های مرکّب، واکه‌های مرکّب دیگری نیز در برخی از گویش‌های خراسانی رایج است، مثلاً awدر گویش سبزواری، فردوس، قائن و تربت‌جام (sawzسوز: سبز، kawk کوک: کبک) و w (g w: گو: گاو) در گویش تربت‌جام و ayدر گویش قائنی و اسفراینی (xoday خودی: با)

ویژگی‌ها و فرایندهای آوایی مشترک در نظام همخوانی

مشخصه‌های آوایی مشترک در نظام همخوانی گویش‌های خراسانی به دو دسته تقسیم می‌شود:

۱:مشخصه‌های آوایی بازمانده از گونه گفتاری زبان فارسی دری نخستین که در گویش‌های خراسانی به همان شکل اولیه باقی مانده، اما در زبان فارسی معیار تحولاتی پذیرفته‌است.

۲: مشخصه‌های آوایی که با مشخصه‌های آوایی فارسی دری نخستین و نیز زبان فارسی معیار تفاوت دارد و گاه در برخی از گویش‌های ایرانی دیگر دیده می‌شود.

مهم‌ترین فرایندهای آوایی مشترک در نظام همخوانی

مهم‌ترین فرایندهای آوایی مشترک در نظام همخوانی گویش‌های خراسانی عبارت‌اند از: ابدال، حذف، همگونی و ناهمگونی، قلب و درجکه در خلال بیان این فرایندها به دسته‌بندی دوگانه مذکور نیز پرداخته می‌شود.

ابدال

فرایند ابدال یک آوا به آوای دیگر گاه براثر همگونی و گاه براثر ناهمگونی یک مشخصه یا مشخصه‌هایی از یک آوا با آواهای مجاورش صورت می‌گیرد. این فرایند در اغلب گویش‌های خراسانی رایج است. ابدال همخوان «ر» به «ل» در بسیاری از گویشهای خراسانی دیده می‌شود. برای مثال واژه‌های دیوار و برگ در گویش قائنی، بیرجندی و گویش فردوس «دیوال» و «بلگ»، در گویش‌های تربت حیدریه، سبزواری، و تربت جام به شکل «دیفال» و «بلک» و در گویشهای اسفراینی و خواف به صورت «دیفال» و «بلگ» تلفظ می‌شود. به نظر می‌رسد که میل به واکرفتگی همخوانها در میان دو واکه یا در پایان واژه در گویش‌های شمال خراسان در مقایسه با گویشهای جنوب خراسان، بسیار بیش‌تر است، تبدیل «و» به «ف» در واژه دیفال و تبدیل «گ» به «ک» در واژه بلک بیانگر چنین تمایلی است. فرایند ابدال «ر» به «ل» منحصر به گویش‌های خراسانی نیست و در گویش‌های ایرانی دیگر نظیر کردی نیز دیده می‌شود. درخور ذکر است که در منابع زبان پهلوی ساسانی بسیاری از کلماتی که دارای یکی از این دو همخوان هستند با همخوان دیگر نیز آوانویسی شده‌اند؛ برای مثال واژه برگ در پهلوی با دو صورت آوانویسی warg و walg آمده‌است.

ویژگی آوایی فارسی دری و فارسی میانه

بنابراین وجود این ویژگی آوایی در اغلب گویشهای خراسان نشان‌دهنده ویژگیهای کهن فارسی دری نخستین است که آن نیز به نوبه خود برگرفته از ویژگیهای زبان فارسی میانه بوده‌است. آثار باقی‌مانده از نخستین ترجمه‌هایی که از قرآن کریم از قرون چهارم و پنجم به زبان فارسی برجای مانده و منعکس‌کننده گونه‌های گفتاری زبان فارسی دری نخستین پیش از شکل‌گیری زبان ادبی است، نشان می‌دهد که این ویژگی آوایی در دوره رشد و تکوین زبان فارسی دری نیز ثبت شده‌است. یکی دیگر از ویژگی‌های آوایی کهن گویش‌های خراسانی بر جای مانده از زبان فارسی دری نخستین، این است که در مواردی که در فارسی معیار همخوانهای لبی و لب و دندانی غیرخیشومی «و»، «ب» و «ف» در پایان هجا یا در محیط بین دو واکه دیده می‌شود، به جای این همخوانها واجغلت w وجود دارد، برای مثال واژه‌های ga¦v (گاو) و a¦b (آب) در گویشهای قوچانی، اسفراینی، نیشابوری، سبزواری، گویش تربت‌حیدریه، خواف، قائن، بیرجند، تایباد و کاشمر به صورت gow و ow تلفظ می‌شود. تبدیل واج «س» به «ش» در برخی از گویش‌های خراسانی به ویژه گویش‌های جنوبی خراسان دیده می‌شود، برای مثال واژه سخت در گویش بیرجندی، گنابادی و اسفراین به صورت شَخ و در گویش قائنی به صورت «شِخ» تلفظ می‌گردد. تبدیل واج «ف» به «خ» نیز اتفاق می‌افتد، برای مثال واژه سفال در گویش بیرجندی و قائنی به صورت «سِخال» و «شخال» تلفظ می‌شود.

حذف

حذف همخوانهای t, d یا n در پایان برخی از واژه‌ها در بسیاری از گویشهای خراسانی دیده می‌شود. حذف همخوان t از پایان واژه mast و حذف همخوان d از پایان واژه bud و تلفظ به صورتهای mas و bu در گویشهای اسفراینی، نیشابوری، کلیدری، کاخکی، قائنی، بیرجندی و تربت حیدریه و حذف آوای n در پایان بسیاری از کلمات در گویشهای نیشابوری، کاشمری، خواف، قائنی، بیرجندی، رومی، کاخکی و تایباد برای مثال تلفظ واژه نان به صورت nu (نو) نمونه‌هایی از فرایند حذف است. واژه‌هایی که همخوان پایانی آن‌ها حذف شده‌است، اگر با پسوندی دیگر نظیر پسوند جمع ترکیب شوند، همخوان حذف شده آشکار می‌گردد. برای مثال جمع واژه nu¦ (نو) nuna¦ (نونا) است. حذف واجb (ب) در پایان واژه نیز در برخی از گویش‌های خراسانی دیده می‌شود. برای مثال واژه چوب در گویش‌های کاشمری، بیرجندی و قائنی، c§u (چو) و در گویش‌های تربت‌حیدریه، اسفراینی، نیشابوری و قوچانی c§ow (چو) تلفظ می‌شود. گویش‌های جنوب خراسان، نظیر قائنی و بیرجندی، تمایل به حذف همخوان پایانی بسیار بیش‌تر از گویش‌های شمالی‌تر خراسان است. این دسته از فرایندهای حذف منحصر به گویش‌های خراسانی نیست و در برخی از گویش‌های ایرانی دیگر نظیر کردی کرمانشاهی نیز رخ می‌دهد.

همگونی و ناهمگونی

در بسیاری از گویش‌های خراسانی همخوان انسدادی «ق» به همخوان سایشی «خ» مبدل می‌شود. برای مثال در گویش اسفراینی، سبزواری، بیرجندی، قائنی، تربت‌حیدریه و کاشمری واژه وقت براثر فرایند ناهمگون شدن واج انسدادی «ق» با واج انسدادی «ت» و تبدیل آن به واجسایشی «خ» به‌صورت vax (t) (وخ/ وخت) و واژه سقف براثر فرایند همگون شدن واج انسدادی «ق» با سایشی «ف» و تبدیل آن به سایشی «خ» به‌صورت sax (f) (سخ/ سخف) تلفظ می‌شود. در بسیاری از گویش‌های خراسان عکس این فرایند نیز دیده می‌شود؛ یعنی همخوان سایشی «خ» به همخوان انسدادی «ق» تبدیل می‌گردد. برای مثال در گویش اسفراینی واژه استخوان به صورت osteqa¦n استقان؛ در گویش نیشابوری به صورت a¦stoqo، در گویش تربت‌حیدریه astequ، در گویش قائن estÀqu، و در گویش تایباد به صورت estequn تلفظ می‌گردد.

قلب یا جابجایی

در این فرایند دو همخوان در ترکیب براثر همنشینی جای خود را باهم عوض می‌کنند.

گاه فرایند قلب به تنهایی و گاه همراه با فرایند ابدال یا حذف صورت می‌گیرد. برای مثال واژه فتیله در گویش اسفراینی و تایبادی به شکل pelita، در گویش سبزواری و تربت‌حیدریه به صورت plita، در گویش قائنی به صورت pÀlitÀ، در گویش بیرجندی به شکل falitta، و در نیشابوری به صورت pilta آمده‌است. در گویش اسفراین واژه استخر براثر فرایند قلب به صورت (استرخ) estarx تلفظ می‌شود. در گویش قائن و سبزوار علاوه بر فرایند قلب، فرایند ابدال نیز رخ داده و این واژه به صورت (استلخ) estalx درآمده است. در گویش‌های نیشابور، بیرجند و تربت‌حیدریه فرایند حذف در نهایت این واژه را به صورت‌تلخ (talx) درآورده است.

درج

در بسیاری از گویش‌های خراسانی در واژه‌های مختوم به دو همخوان، یک واکه در میان این دو همخوان درجمی‌گردد. برای مثال در گویش سبزواری واژه عصر به صورت aser و واژه گرم به صورت garomتلفظ می‌شود؛ در فارسی قوچانی یا کاخکی گناباد واژه صبر به صورت saber و واژه تخم به صورت toxom ادا می‌شود، در گویش تربت‌حیدریه واژه ترش به صورت torus§ و واژه حکم به صورت hokom تلفظ می‌شود.

ویژگی‌های آوایی مشترک و کهن

یکی از ویژگی‌های آوایی مشترک و کهن در گویش‌های خراسانی باقی ماندن واکه آغازین e در آغاز واژه‌هایی است که در فارسی معیار با واج «ش» (s§) و «س» (s) آغاز می‌شوند. واژه‌هایی مانند اشتو (es§taw)، اشکم (es§kam)، استره (estarÀ)، اسپید (espid) در گویش‌های تایباد، قائن، فردوس، تربت حیدریه، بیرجند، سبزواری و گنابادی شواهدی دالّ بر این ویژگی‌اند. این ویژگی آوایی مشترک در میان گویش‌های خراسانی بازمانده از فارسی دری قرون نخستین هجری است. در آن زمان در آغاز واژه‌هایی که در فارسی میانه با خوشه همخوانی آغاز می‌شدند یک واکه درج می‌شده‌است. علاوه بر این ویژگی‌های تاریخی، در میان گویش‌های خراسانی تنوع ابدال‌های واکه‌ای نیز بسیار زیاد است. این ابدال‌ها گاه حاصل فرایند تخفیف و گاه حاصل پیشین شدن یک واکه پسین و گاه براثر فرایندهایی معکوس این دو فرایند یا ترکیبی از این دو رخ می‌دهد.

شباهت‌ها و تفاوت‌های نظام صرفی

در همه گویش‌های خراسانی همانند زبان فارسی معیار، اسامی دارای دو شکل مفرد و جمع‌اند و نشانه جمع اسامی در بسیاری از این گویش‌ها همانند گونه گفتاری زبان فارسی معیار است. در بیش‌تر این گویشها نشانه جمع در اسامی مختوم به همخوان، تکواژ -a¦ است مانند keta¦ba¦ که جمع واژه کتاب است و در اسامی مختوم به واکه تکواژ-ha¦ یا تکواژگونه -ya¦ به کار می‌رود، برای مثال قالیا (qa¦liya¦) جمع قالی در برخی گویش‌های خراسانی تکواژگونه‌های متفاوتی برای جمع بستن وجود دارد. برای مثال در گویش قائنی با دو تکواژگونه -uو -awاسامی را جمع می‌بندند. شرایط آوایی اتصال هریک از این تکواژگونه‌ها به پایه اسمی، به بافت آوایی بستگی دارد.

صفت

ساختار صفت و موصوف و صفت تفضیلی (برتر) در گویش‌های خراسانی همانند زبان فارسی معیار است. در بسیاری از گویش‌های خراسانی نظیر قوچانی، اسفراینی، تربت‌حیدریه، قائنی و بیرجندی کاربرد صفت عالی (برترین) بسیار نادر است و به جای آن از ترکیب «از همه + صفت + تر» استفاده می‌شود.

قید

قیدها در گویش‌های خراسانی همانندی بسیاری با زبان فارسی معیار دارند و تفاوت آن‌ها با یکدیگر بیش‌تر آوایی و تلفظی است، برای مثال قید زمان دیشب در گویش سبزواری و اسفراینی به صورت dis§na، در نیشابوری، کاشمری، قائنی dus§nÀ در بیرجندی dus§inaو در گویش‌های قوچانی و تایباد به صورت dis§ow تلفظ می‌شود.

گاه این تفاوتهای آوایی بسیار زیاد شده و تشخیص معنای واژه از روی صورت آن مشکل به نظر می‌رسد برای مثال در گویش‌های نیشابوری، سبزواری، تربت‌حیدریه و بیرجندی قید زمان دیروز به صورت dine/ dina و قید زمان پریروز به صورت perenna / prenna parenna (در گویش بیرجندی pare¦na) تلفظ می‌شود همچنین در گویش‌های نیشابوری، کاشمری قید فردا و پس فردا به صورت / seba pas seba تلفط می‌شود.

قید زمان

گاه این تفاوتهای آوایی بسیار زیاد شده و تشخیص معنای واژه از روی صورت آن مشکل به نظر می‌رسد برای مثال در گویش‌های نیشابوری، سبزواری، تربت‌حیدریه و بیرجندی قید زمان دیروز به صورت dine/ dina و قید زمان پریروز به صورت perenna/ parenna prenna (در گویش بیرجندی pare¦na) تلفظ می‌شود.

حروف اضافه

در گویش‌های خراسانی علاوه بر حروف اضافه رایج در فارسی معیار که برخی با همان تلفظ معیار و برخی با تلفظ گویشی به کار می‌روند، حروف اضافه دیگری نیز وجود دارد. برای نمونه حرف اضافه «خد» (با) که در گویش‌های مختلف خراسانی تلفظ‌های، متفاوتی از آن وجود دارد. برای مثال در گویش‌های سبزواری و کلیدری آن را xa¦d، در گویش قوچانی، رومی و بیرجندی xod، در گویش نیشابوری axa¦d یا vaxa¦d، در گویش اسفراینی xoday در گویش قائنی xod /xoday، در گویش خواف xode و در گویش تربت‌حیدریه xedey در گویش کاشمری xede تلفظ می‌کنند.

تکواژگونه‌ها

تفاوت در نظام آوایی گویش‌های خراسانی سبب شده‌است که تکواژگونه‌های متعددی از حروف اضافه مشترک میان این گویش‌ها و گویش فارسی معیار وجود داشته باشد. برای مثال در گویش سبزواری، نیشابوری، قائنی، بیرجندی، رومی برای حرف اضافه «به» تکواژگونه‌های be, ve, b، va, hÀ (علاوه بر vaو beدر گویش قائنی) و ha (علاوه بر be در گویش رومی) وجود دارد. در اغلب گویشهای خراسانی حرف اضافه «در» به صورت de (برای مثال در گویش‌های تربت‌حیدریه، کلیدری و سبزواری) دیده می‌شود.

در بیش‌تر گویش‌های خراسانی حرف اضافه «بر» به صورت ver یا var تلفظ می‌شود. در گویش اسفراینی حرف اضافه «بالا» به صورت (بَولَه) bowla تلفظ می‌گردد. در این گویش حرف اضافه دیگری نیز دیده می‌شود که مختص این گویش است، مانند tall (تل: مثل و مانند) یا az malla/ malley (ازمله/ ملی: از آن وقت/ تا آن‌وقت).

اشتتاق در گویش‌های خراسانی

ساختمان واژه‌ها و روش‌های واژه‌سازی در گویش‌های خراسانی کمابیش همانند زبان فارسی معیار است. پیشوندها و پسوندهای موجود در گویش‌های خراسانی بیش‌تر همان پیشوندها و پسوندهای زبان فارسی معیار است، که برخی از آن‌ها عینآ و بعضی با اختلافاتی در لفظ یا معنی در این گویش‌ها به‌کار می‌رود. در گویش‌های خراسانی وندهایی وجود دارد که در فارسی معیار کاربردی ندارد، برخی از این وندها بازمانده از زبان فارسی میانه یا زبان فارسی دری نخستین است.

پیشوند کر

پیشوند kor- (کُر) در گویش‌های جنوب خراسان نظیر قائنی و بیرجندی با اسم ترکیب شده و صفتی با مفهوم کوتاهی و بریدگی می‌سازد. kor-pa¦ (پاکوتاه) و kor-dom (دم‌بریده) نمونه‌ای از این پیشوندهاست. این پیشوند در فارسی محاوره‌ای به صورت kol (کُل: بی‌تناسب و کوتاه) تلفظ می‌شود که در اصل صفت است نه پیشوند. یکی از پسوندهای مشترک میان بسیاری از گویش‌های خراسانی، پسوند -uk است که به اسم پیوسته و صفت مبالغه می‌سازد، این پسوند در حقیقت شکل کهن پسوند -u در فارسی معیار است. این پسوند در اکثر گویش‌های خراسانی نظیر اسفراینی، فردوس، قائنی، بیرجندی، رایج است، مانند واژه av-da-bar-u¦k (بسیار آبکی)، در گویش فردوس و واژه اخموک axm-uk (بسیار اخمو)، در گویش اسفراینی واژه giryuk (بسیار گریان)، در گویش قائنی و بیرجندی. یکی دیگر از پسوندهای رایج در گویش‌های خراسانی پسوند نام آوا ساز -ast است؛ این پسوند در متون کهن فارسی دری نظیر قصص قرآن مجید، تفسیر شنشقی و تاج المصادر نیز به‌کار می‌رفته‌است. این پسوند به پایان یک نام آوا اضافه شده و تغییراتی در معنای آن پدیدمی‌آورد. به این ترتیب که مفهوم ناگهانی پدید آمدن و عدم استمرار (یا استمرار کوتاه مدت) نام آوا را می‌رساند. این پسوند در گویش‌های بیرجندی، قائنی، کاشمری، نیشابوری سبزواری، تربت‌حیدریه و حتی در لهجه مشهدی نیز دیده می‌شود. واژه gorombost (گُرُمبُست: صدای ناگهانی گرمب) و s§oloppas (شُلُپَس: صدای ناگهانی شُلُپ) مثالهایی از کاربرد این پسوند (با تغییراتی آوایی) در گویش‌های خراسانی است. علاوه بر این پسوندهای مشترک میان گویش‌های خراسانی، در برخی از گویش‌ها پسوندهای کهنی دیده می‌شود، که در میان گویش‌های دیگر رواج

ندارد، مانند پسوند بُنوتّ،o در گویش فردوس که پس از مضاف‌الیهی که نام پدر باشد می‌آید. این پسوند در اصل در فارسی میانه «ـان» (مانند اردشیر بابکان، خسرو قبادان) بوده‌است. hasan boraym-o (حسن برایُمُ، حسن پسر ابراهیم) نمونه‌ای از کاربرد آن است. پسوند صفت شباهت‌ساز -ixدر گویش نیشابوری (مانند ter-ix: به معنای راست وایستاده مانند تیر) نیز از پسوندهای کهن به‌شمار می‌رود.

واژگان در گویش‌های خراسانی

در گنجینه غنی واژگان گویش‌های خراسانی علاوه بر واژه‌ها و ترکیباتی که در فارسی معیار وجود دارد (با تغییرات آوایی کم یا زیاد)، واژه‌های کهن و مشترکی یافت می‌شود که اکنون در زبان فارسی معیار از میان رفته‌است. بسیاری از این واژه‌ها و ترکیبها در متون کهن پارسی به‌ویژه متون قرون نخستین هجری، چون قرآن قدس، ترجمه تفسیر طبری، تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری، تفسیر قرآن‌مجید نسخه محفوظ در کتابخانه کیمبریج، سفرنامه ناصرخسرو، تاریخ بیهقی، کلیله و دمنه، سروده‌های عطار نیشابوری به‌کار رفته‌اند. شناخت این واژه‌ها در گویش‌های خراسانی مشکل درک برخی از متون کهن فارسی دری را برطرف می‌سازد. برای مثال واژه کنگرش در بیت بار کژ به کنگرش اندرا/ چون از او سوداست مرشادی تو را، از اشعار رودکی، به معنای آرنج آمده‌است. این واژه اکنون در گویش‌های جنوب خراسان نظیر بیرجندی و قائنی به صورت (کنگرشک) kongeres§k تلفظ می‌شود. همین واژه در اکثر گویش‌های دیگر خراسان نظیر قوچانی، فریمانی، تربت‌جام، تربت حیدریه، اسفراینی، سبزواری و گویش خواف به صورت (زینگیچه) zingic§a دیده می‌شود.

واژگان مختص گویش‌های خراسانی

در گویش‌های خراسانی واژه‌هایی وجود دارد که اگرچه در زبان فارسی معیار نیست، در دیگر گویش‌های ایرانی یافت می‌شود. برای نمونه در اکثر گویش‌های خراسانی واژه خُسُر/ خُسور (/xosur xosor) به‌معنای پدرزن و پدرشوهر وجود دارد. این واژه در برخی از گویش‌های کردی نیز به‌کار برده می‌شود. برخی از واژه‌های موجود در گویش‌های خراسانی از دیگرزبان‌ها و گویش‌های رایج در منطقه وارد شده‌است. برای مثال‌واژه قروت (qorut) در گویش‌های فردوس، تربت‌حیدریه، قائنی، اسفراینی و سبزواری (در دو گویش اخیر این واژه به صورت «قُریت» تلفظ می‌شود) وجود دارد که واژه‌ای ترکی است.

جستارهای وابسته

منابع

Tags:

گویش فارسی خراسانی پراکندگیگویش فارسی خراسانی تقسیم ایوانوف و کلباسی از گویش‌های خراسانیگویش فارسی خراسانی قدیمی‌ترین اقوام فارسی این ناحیهگویش فارسی خراسانی تعداد گویش‌های خراسانیگویش فارسی خراسانی تأثیرات بر سایر زبان‌هاگویش فارسی خراسانی اعدادگویش فارسی خراسانی ضمایرگویش فارسی خراسانی اسم‌های خراسانیگویش فارسی خراسانی شباهت‌ها و تفاوت‌های نظام آواییگویش فارسی خراسانی شباهت‌ها و تفاوت‌های نظام صرفیگویش فارسی خراسانی اشتتاق در گویش‌های خراسانیگویش فارسی خراسانی واژگان در گویش‌های خراسانیگویش فارسی خراسانی جستارهای وابستهگویش فارسی خراسانی منابعگویش فارسی خراسانیخراسانزبان فارسیقومس

🔥 Trending searches on Wiki فارسی:

ایران قاجاریفرج (عضو)نرمادهبهنام تشکرانزال زنانمیل جنسی در انسانتوماس توخلارلینگ هالندنشیمنگاهسارا سادات خادم‌الشریعهفردوسیاحمد سمیعی گیلانیجنگ اول قره‌باغکیرماساژ اروتیکبازیگر پورنوگرافیکوکائینکامران و هومنآزاده نامداریرایان گاسلینگهادی حجازی‌فرچت‌جی‌پی‌تیپایتخت (مجموعه تلویزیونی)رمضان (ماه)اعمال جنسی مردان مردآمیزصفر کشکولیابراهیم تاتلیسسمازیار لرستانیسادومازوخیسمبوراک اوزچیویتسوپر استار (فیلم)فتیش پستانزکریا هاشمیاندیبی‌تی‌اسعکاسی اروتیکهری پاتر (مجموعه‌فیلم)کریم منصوریواژنپاتانشاه عباس بزرگباشگاه فوتبال بارسلوناچینکاندومزیبایی حقیقیدودمان سلجوقفهرست مراجع تقلید شیعهمیا خلیفهگوکونترلان پروانهپژو پارسروز جهانی تئاترپژمان بازغیفرشته صدرعرفاییاروتیسمجمشید محمودیآزیترومایسینکیر مصنوعی دودخولیایران صفویصدام حسینعلی بن ابی‌طالبشهره (خواننده)شهرام صولتیسوندگذاری میزراهییوسف پیامبرآل پاچینوسیگمابریدن آلت زنانهفرحناز پهلویپلاک وسایل نقلیه در ایرانزین ملککاناداآخرین بازمانده از ماآرمین ۲ای‌اف‌امآلبرت اینشتینکره شمالیوزارت اطلاعات🡆 More