گویش سیستانی یکی از گویشهای زبان فارسی است که مردم سیستان با آن سخن میگویند.
این گویش هماکنون به گونه گسترده در پهنهٔ سیستان ایران، سیستان افغانستان، بخشهایی از (تاجیکستان، پاکستان ترکمنستان)، دشت گرگان و خراسان روایی دارد. این گویش خود به دو گویش جداگانه سیستانی پشت آبی و شیب آبی بخشبندی میشود که دگرگونیهایی در ساختار باهم دارند.
گویش سیستانی | |
---|---|
سیستُنی | |
زبان بومی در | ایران، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان |
قومیت | مردم سیستانی |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | – |
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش کنونی و گذشته خراسانی و فراتر از آن با گویشهای مرده ماوراءالنهری و فارسی تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژههای مشترکی و همسان و انبازی هم با زبان بلوچی دارد که با نگرش به پیوندهای تاریخی و پیوستگیهای جغرافیایی و کوچهای قومی و خویشاوندی طایفهای، و تیرهای پدیدهای طبیعی میباشد.
گویش سیستانی یکی از گونههای زبان پارسی است که این زبان، خود، به گروه جنوبی-غربی زبانهای ایرانی وابستگی دارد. این گویش که از گویشهای خاوری زبان پارسی است دارای برخی ویژگیهای بارز واجی (همچون کشش واجی وخوشههای دو همخوانی آغازی) و به ویژه ساخت واژی (همچون ساختار تصریفی فعل در زمان، های گذشتهٔ ساده گذشتهٔ نقلی، گذ شتة دور و …) و همچنین واژههایی است که نه تنها دگرسانی آن را با زبان فارسی معیار یا پارسی ترادادی به روشنی نشان میدهند، بلکه ماهیت گویشی و نه لهجهای این گونهٔ زبانی را که تاکنون نگه داشته است، آشکار میسازند. در این راستا، گویش سیستانی دارای دو گویش مهم شیب آبی و پشت آبی است که در گفتن برخی واژهها به ویژه وندهای تصریفی فعل تفاوتهای آوایی درخور نگرشی دارند. با بررسیهای بیشتر میتوان لهجههای دیگری را، از جمله آنچه لهجهٔ بارانی شناخته میشود، شناسایی کرد.
فرهنگ نویسان، گویش سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردهاند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده است. بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده است. اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقیمانده است.
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقیمانده است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده میشود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده است که به هنگام روشن کردن آتشگاهها، به آواز بلند خوانده میشده است.
زبان اوستایی یا سیستانی باستان زبان اوستایی را که زبان زند نیز میشناسند از زبانهای ایران باستان شاخهٔ شرقی بوده و از درخت تناور زبانهای هندواروپایی است مایکل ویتزل در کتابخانه آریائیان این احتمال را مطرح میکند که این زبان در متون ایران شرقی و در سرزمینهای باستانی سیستان، هرات، مرو و باختر مورد استفاده بوده است تنها اثر به جا مانده از آن اوستا است از مطالعهٔ اوستا برمیآید که دو گویش گوناگون از این زبان در اوستا به کار رفته است که یکی کهنهتر مینماید، نخستین لهجهٔ گاهانی است که سرودههای شخص زرتشت به آن است، به علاوه یسنهای ۳۵ تا ۴۱ (هفت هات) و نیز چهار دعا از یسن ۲۷ به این لهجه است لهجهٔ پسینتر لهجهٔ سایر قسمتهای اوستای امروزی است. گرنوت ویندفر، ایرانشناس، این احتمال را مطرح میکند که زبان اوستایی توسط قبایل ساکن در مناطق شمال شرق ایران و زبان قدیم فارسی در منطقه جنوب غرب ایران استفاده میشده است. او معتقد است که این زبان، همریشه با سانسکریت و نزدیک به پارسی باستان است. هیئت بازنگری مسائل سیستان.
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگیهای بارزی در رسمالخط سیستانی به چشم میخورد. تلاشهای اخیری که برای یکپارچهسازی رسمالخط سیستانی انجام شده است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده است. در این زمینه در حال حاضر کوششهای تازهای صورت گرفته و چند جلد کتاب به گویش سیستان با خط فونتیک بینالمللی ipa و ترجمه به فارسی نوشته شده که عبارتند از: ۱- ادبیات سیستان، بخش نثر، ادبیات داستانی، آسوکه، جلد نخست، غلامرضا عمرانی، نشر دریافت، ۱۳۹۲؛ ۲- ادبیات سیستان، بخش نثر، ادبیات داستانی، آسوکه، جلد دوم، غلامرضا عمرانی، نشر دریافت، ۱۳۹۳؛ ۳- ادبیات سیستان، بخش نثر، ادبیات داستانی، آسوکه، جلد سوم، غلامرضا عمرانی، نشر دریافت، ۱۳۹۴؛ ۴- ادبیات سیستان، بخش نظم، شعر امروز، جلد نخست، (موسیقی) غلامرضا عمرانی، نشر دریافت، ۱۳۹۴.
۱- اگر حرف ب در آخر واژگان چند حرفی فارسی پس از الف بیاید و ساکن باشد در گویش سیستانی تبدیل به واو میشود مانند:
۲- کلمات سه حرفی نیز که در آخر آنها ن باشد، تبدیل به واو میشود مانند:
۳- نکته برجسته در گویش سیستانی آغاز ایستایی یا همان ابتدا به ساکن گفتن بسیاری از واژگان میباشد مانند: ستاره = استاره بخور = ابخار برو = ابرو
مفرد
جمع
مفرد
جمع
ماضی ساده:
برفتو / برفتی / برفتک - بره / برفتئ / برفتئ / برفتئ
ماضی استمراری:
مئ رفتو / مئ رفتی / مئ رفتک / مئ رفتئ / مئ رفتئ / مئ رفتئ
ماضی بعید:
ماضی نقلی:
رفتا / رفتئ / رفته / رفتهٔ / رفتهٔ / رفتهٔ
ماضی نقلی استمرای:
مرفتا / مرفتئ / مرفته / مرفتهٔ / مرفتهٔ / مرفتهٔ
ماضی نقلی بعید:
مرفتدا / مرفتدی / مرفتده / مرفتدهٔ / مرفتدهٔ / مرفتدهٔ
مضارع ساده:
برا / برئ / بریه / برهٔ / برهٔ / برهٔ
مضارع استمراری:
مئ را / مئ رئ / مئ ره / مئ رهٔ / مئ رهٔ / مئ رهٔ
مستقبل:
ده ده da' da' :آبجی
زابل سلام، زابل تو کبه بودی ورمهِ سیستونی | قربون خاک و پلگِ تونو، چور و بستونی | |
زابل تو یادگار رستم و یعقوب و فرخی | زابل و آسمون ملکِ کیو، نور و چرخی | |
زابل تو پیتوی و گرمی افتو و نیمروز | از زرونِ آتش تو بوده، فرخی و سوز | |
اتماً شرنگِ رخش رستم، از در بادِ تو | فردوسی اشنیدَ و نویشتهَ، کتابَ و یاد تو | |
آسوکه گوی پیر زمو دیده زابلی | روفرقِ صد کتاب، سنت قدیم کاکلی | |
زابل تو آتشی و گرمی آتشگه گبرکو | زابل تو کنهای و کنگی خاکِ زیر کو | |
زابل تو تشنهای بتر از پرهِ آسِ اَو | زابل تو سیراوی و پریِ رودِ شیبِ اَو | |
زابل افْ اشْ سال دورُ مِ از خیرِ زندگی | پیغوم دِه از خوا، ورمِ که، رسم منه بندگی | |
آیا اَنوز کفترکو، گرمِ پور پور؟ | آیا اَنوز پتک سرگرمِ کور کورِ؟ | |
آیا انوز پتک و پچ دارِ چوپونو؟ | یا شیر دغ بر و گرماس مخوارِ چوپونو؟ | |
آیا انوز مرغووی گو مپرِ روی شر؟ | گودار ماس چکی مبرَ روی سر؟ | |
آیا انوز گورم، درِ بشِ دلبرِ؟ | آیا انوز مایه شو پر شیرو زر دره؟ | |
آیا مرامِ مردون تو قول مردی یه؟ | یا رسم وسنت پدرو رو وسردی یه؟ | |
آیا انوز پروندنِ گال استه رسمِ شو؟ | ممونونه دارِ دوست، که خدا نکنه خصم شو؟ | |
کوه خواجه روکِ سینه تو، یکْ چشْ کِ قربونی | برنظر، پرزه تو حوض دار و ترقونی |
گروههای قومی فارسیزبان در افغانستان و لهجههای آنها | |||||||||||||||
موقعیت | گروه قومی | نام محلی لهجه | ویژگیها | ||||||||||||
| تاجیک | کابلی | شهری، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی | ||||||||||||
شهر هرات غرب هرات شمال هرات قلعهنو (بادغیس) غور غور غور شهر فراه شهر قندهار | تاجیک ایماق تیمنی ایماق جمشیدی هزاره ایماق ایماق فیروزکوهی ایماق تَیمَنی تاجیک تاجیک | هراتی فارسی فارسی فارسی ایماقی فیروزکوهی تَیمَنی فراهی فارسی | شهری، واژگان خراسانی روستایی، واژگان خراسانی روستایی، واژگان خراسانی روستایی، واژگان خراسانی روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مُغولی روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مغولی روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مغولی شهری، واژگان خراسانی شهری، واژگان خراسانی | ||||||||||||
کَنگ (نیمروز) و منطقهٔ ابراهیمآباد (در مجاورت شهرستان زابل در ایران) | تاجیک سیستانی | سیستانی | روستایی، واژگان سیستانی و بلوچی | ||||||||||||
هزارهجات | هزاره | هزارَگی | روستایی، نفوذ شماری از واژگان تُرکی |
}
This article uses material from the Wikipedia فارسی article گویش سیستانی, which is released under the Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 license ("CC BY-SA 3.0"); additional terms may apply (view authors). محتوا تحت CC BY-SA 4.0 در دسترس است مگر خلافش ذکر شده باشد. Images, videos and audio are available under their respective licenses.
®Wikipedia is a registered trademark of the Wiki Foundation, Inc. Wiki فارسی (DUHOCTRUNGQUOC.VN) is an independent company and has no affiliation with Wiki Foundation.