این سریال، اولین بار از ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۳ تا ۲۳ مارس ۲۰۰۴ از شبکهٔ امبیسی پخش شد و با میانگین ۴۵٫۸٪ بیننده، برترین برنامه در زمان پخش بود که آن را به یکی از پربینندهترین درامهای تلویزیونی کره تبدیل کرد. جواهری در قصر با بودجهای معادل ۱۵ میلیون دلار تولید شد و بعدها توانست به ۹۱ کشور صادر شده و درآمدی در حدود ۱۰۳٫۴ میلیون دلار کسب کند. از این رو این سریال یکی از نشانههای اصلی گسترش موج کرهای در دنیا تلقی میشود.
جواهری در قصر | |
---|---|
![]() نماگرفتی از تیتراژ ابتدایی جواهری در قصر | |
نامهای دیگر | Dae Jang Geum |
هانگول | 대장금 |
هانجا | 大長今 |
لاتیننویسی اصلاحشده | Dae Jang-geum |
مککیون–ریشاور | Tae Chang-gǔm |
عنوان عینی | The Great Jang-geum |
ژانر | درام تاریخی |
نویسنده | کیم یونگ هیون |
کارگردان | لی بیونگ هون |
بازیگران | |
آهنگ آغاز | «چانگریونگ» |
آهنگ پایان | «اونارا» |
کشور سازنده | کره جنوبی |
زبان اصلی | کرهای |
شمار قسمتها | ۵۴ |
تولید | |
تهیهکنندهٔ اجرایی | جو جونگ-هیون |
دوربین | چند دوربین |
مدت | ۶۰ دقیقه |
تولیدکننده | امبیسی سلف-پروداکشن |
توزیعکننده | امبیسی |
بودجه | ۱۵ میلیون دلار |
پخش | |
شبکهٔ اصلی | امبیسی |
فرمت تصویر | انتیاسسی |
انتشار اولیه | ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۳ ۲۳ مارس ۲۰۰۴ | –
وبگاه |
این مجموعه با بازی لی یونگ ئه در نقش اصلی، داستان یک آشپز یتیم در آشپزخانه دربار را روایت میکند که اولین پزشک زن پادشاه میشود. در زمانی که زنان نفوذ کمی در جامعه دارند، او تلاش میکند اسرار آشپزی و پزشکی کرهای را بیاموزد تا خانواده پادشاه را از بیماریهای مختلف درمان کند. جواهری در قصر بر اساس داستان واقعی سو یانگوم، اولین پزشک زن خاندان سلطنتی سلسله چوسان است. این مجموعه، پشتکار یانگوم و فرهنگ سنتی کره، از جمله غذاهای دربار کره و طب سنتی را به تصویر میکشد.
این مجموعهٔ طولانی ۵۴ قسمتی براساس ماجرای واقعی زنی ساخته شده که نخستین و احتمالاً تنها زنی است که نامش در تاریخ بهعنوان پزشک خصوصی پادشاه ثبت شدهاست. ماجرا در زمان دودمان چوسان میگذرد زمانی که جامعه مشخصاً سیستم طبقاتی دارد و سنتهای مردسالارانه بر آن حکمفرماست. این دوره از تاریخ هر چند از نظر اقتصادی در وضعیت مساعدی به سر میبرد اما به دلیل درگیریهای داخلی بر سر قدرت میان خانوادهٔ سلطنتی و دولت از ثبات سیاسی برخوردار نیست. در میانهٔ این کشمکش و هرجومرج، داستان زندگی دختری نقل میشود که نه از طریق داشتن ارتباط با سران قدرت بلکه از طریق بخشندگی و برخورداری از روحیهٔ شکستناپذیر قصد دارد لقب یانگوم بزرگ را از جانب شخص پادشاه دریافت کند.
والدین یانگوم اصالتاً اهل دربار بودهاند. پدرش مأمور پادشاه بود که وظیفهٔ اجرای حکم مرگ ملکه با مسموم کردن را به عهدهٔ وی نهاده بودند. این واقعه چنان وی را تحت تأثیر قرار داد که از پستش استعفا و پایتخت را ترک کرد. مادرش یک بانوی قصر بود که در قصر آشپزی میکرد اما متأسفانه شاهد وقوع جرمی از سوی بانوی دیگری در قصر شد و آن را گزارش کرد. جنایتکاران برای اینکه از سکوت وی در این مورد مطمئن شوند سعی میکنند او را در خارج از قصر به قتل برسانند و بهترین دوست وی را نیز مجبور میکنند در این قتل همراهیشان کند اما او با استفاده از پادزهری جان دوستش را نجات میدهد. مادر یانگوم با کمک همسرش که از شهر فرار کرده بود از مرگ نجات مییابد و آنها دوباره همدیگر را پیدا میکنند. شاهزاده که مادرش مسموم شده بود به سلطنت میرسد و نخستین کارش انتقام گرفتن از کسانی است که در قتل مادرش دست داشتند. در نتیجه دربهدریهای خانوادهٔ یانگوم آغاز شد. مدام در حال حرکت بودند و هویت واقعیشان را از مأموران دولتی مخفی نگه میداشتند. پس از گذشت چند سال بالاخره پدر و پس از چندی هم مادر یانگوم دستگیر و کشته شدند. یانگوم در آن زمان شش، هفت سال داشت. آخرین آرزوی مادر او این بود که یانگوم در صورت تمایل خودش به قصر برگردد و بزرگترین سرآشپز قصر شود تا از این طریق به کتاب یادداشتهای سرآشپز دست پیدا کند و بیعدالتیهای قصر را در آن بنویسد و به نسلهای آینده منتقل کند.
و اینگونه سفر یانگوم کوچک و یتیم آغاز میشود. یک زوج خوش قلب اما از طبقهٔ نسبتاً پایین جامعه سرپرستی وی را به عهده میگیرند.
یانگوم در هشت سالگی وارد قصر میشود تا در بخش آشپزی قصر کار کند. در آنجا دوستان و همچنین رقبایی پیدا میکند. وی با چوی گوم جوان که عضو خانوادهٔ چوی است هم دوست میشود. چوی گوم که از کودکی تعلیم علم و دانش دیده در آشپزی بسیار ماهر است و قابلیت این را دارد که به بزرگترین سرآشپز تبدیل شود. خانواده چوی از قدرت زیادی در قصر برخوردار است و طی پنج نسل گذشته سرآشپزان بزرگی را در خود پرورش دادهاست. با همین پیش زمینه است که چوی گوم جوان چنین مسوولیتی را میپذیرد و با کودکیاش وداع میکند. آشپزان قصر همچون زنان پادشاه هستند و نمیتوانند بیاجازه ازدواج کنند.
کنجکاویها و پافشاریهای یانگوم برایش دردسر درست میکند و باعث میشود مدام با بالادستیهایش درگیر باشد. یانگوم از سر اتفاق شاگرد بانو هن (بهترین دوست مادرش) میشود اما هیچکدام از این ارتباط خبر ندارند. هر چند هن از یانگوم خوشش میآید اما وقتی یانگوم از او میپرسد چطور میتواند بزرگترین سرآشپز باشد رابطهشان سرد میشود. قتل مادر یانگوم، بانو هن را نسبت به کسانی که جاهطلبند بدبین کردهاست. او در فهم خواسته یانگوم دچار سوءتفاهم شده و از این پس با او به سردی برخورد میکند. یانگوم طی سالها کار در دربار و با خلاقیتی که دارد به یکی از بهترین آشپزان آنجا تبدیل میشود. در این مدت اتفاقاتی رخ میدهد که یانگوم و هن را به رقبای سرسخت بانو چوی و گیومیونگ در آشپزخانه تبدیل میکند.
یانگوم و هن به درجات بالا میرسند و هن بزرگترین سرآشپز قصر میشود. اما هیچیک از این موفقیتها او را به اندازه وقتی که به ارتباط نزدیکش با یانگوم پی میبرد، خوشحال نمیکند. وی پس از سالها افسوس و اندوه برای مادر یانگوم میفهمد که بهترین دوستش در تمام این سالها دخترش را در کنار او قرار دادهاست. یانگوم و بانو هن خیلی زود متوجه میشوند که طایفه چوی عامل قتل پدر و مادر یانگوم بودهاند. متأسفانه بانو چوی و گیومیونگ نیز میفهمند و به ارتباط میان خودشان پی میبرند و سعی دارند برای خلاصی از گذشته و پوشاندن قتل غیرقانونی یک دختر دربار با هم همراه شوند تا اینکه فرصتی برایشان پیش میآید. پادشاه بر اثر خوردن غذایی که یانگوم و هن برایش درست کردهاند بیمار میشود و این دو به اشتباه به مسموم کردن پادشاه و خیانت بزرگ متهم میشوند. با وساطت و کمک مین جانگو از حکم اعدام نجات مییابند اما به جزیرهای دورافتاده تبعید میشوند.
بر اثر ضعف حاصل از شکنجهها بانو هن در راه سفر به جزیره میمیرد و یانگوم که بسیار اندوهگین است چندین بار سعی در فرار دارد. مین جانگو که از عدم کفایت خود و مرگ هن احساس گناه میکند به دنبال یانگوم به جزیره میرود. مین جانگو، یانگوم را قانع میکند که بماند و به دنبال راهحلی باشد.
یانگ که میداند فقط بهعنوان یک پزشک کارآزموده میتواند وارد دربار شود تصمیم میگیرد که پزشک شود. سرانجام با کمکهای مین، خانوادهای که او را به فرزندخواندگی پذیرفته بودند و همچنین دوستان جدیدش دوباره به قصر راه مییابد. از اینجا به بعد به خاطر درگیریهای قدرت در میان خانواده سلطنتی ماجراها کمی پیچیده میشود. یانگوم در افشای حق میکوشد، خانواده چوی از هم میپاشد و بانو چوی خودکشی میکند. سرانجام یانگوم به محرم اسرار پادشاه و پزشک مخصوص وی تبدیل میشود. پادشاه مین جانگو را تبعید میکند اما پس از مرگ پادشاه مین و یانگوم با هم ازدواج میکنند. آنها نیز مانند پدر و مادر یانگوم زندگی کولیواری را در پیش میگیرند و هر چند پس از مدتی ملکه از آنها دعوت میکند به قصر بیایند آنها تصمیم میگیرند از سیاست کنارهگیری کنند.
بازیگر | نام کرهای | نقش | دوبلور |
---|---|---|---|
لی یونگ ئه | 이영애 | یانگوم | مینو غزنوی |
جی جین هی | 지진희 | افسر مین جانگو | منوچهر والیزاده |
ایم هو | 임호 | امپراتور چونگجونگ چوسان | کامبیز شکوفنده/امیر عطرچی |
هنگ ری نا | 홍리나 | گیومیونگ | زهره شکوفنده |
یانگ میگیونگ | 양미경 | بانو هِن | مریم نوری درخشان |
کیون میری | 견미리 | بانو چویی | شراره حضرتی |
پارک یون هی | 박은혜 | یون سِنگ | رزیتا یاراحمدی |
هان جی مین | 한지민 | شین بی | فرانک رفیعی طاری |
لی سه ایون | 이세은 | یولی | مهناز آبادیان |
یئو وون کیه | 여운계 | بانو یونگ | مینا شجاع |
پارک جونگ سوک | 박정숙 | ملکه | مریم رادپور |
کیم یئوجین | 김여진 | ینگ دوک | شایسته تاجبخش |
ئوم یوشین | 엄유신 | ملکه مادر | زهرا سوهانی / مریم سیکارودی |
لی ایپ سائه | 이잎새 | یانگرو | سحر اطلسی فر |
چو کیونگ هوان | 조경환 | وزیر اوگیوم هو | جواد پزشکیان |
پارک جونگ سو | 박정수 | بانو پارک (بانوی سابق منشیها) | الیزا اورامی |
ایم هیون سیک | 임현식 | کنگ داگو | ناصر احمدی |
شین گوک | 신국 | مشاور یونگ وون | میثم نیکنام |
گیوم بورا | 금보라 | همسر کنگ داگو | ناهید شعشعانی / زویا خلیلآذر |
پارک ئون سو | 박은수 | پزشک شین ایک پیل | پرویز ربیعی |
لی هی دو | 이희도 | پان سول چویی | شهروز ملکآرایی |
هان یونگ سو | 한영수 | افسر پارک بوگیوم | |
سو بوم شیک | 서범식 | پیلدو | |
کیم سویی | 김소이 | بانو مین | اعظم دلبری |
چویی جا هیه | 최자혜 | چانگ | |
لی هیه سانگ | 이혜상 | جوبنگ | شیلا آژیر |
منگ سانگ هون | 맹상훈 | پزشک یونگ وون بک | شهاب عسگری |
لی سونگ آ | 이승아 | پزشکیار یون بی | سحر اطلسیفر |
جون این تک | 전인택 | یونگ یونگ سو | رضا آفتابی |
جی سانگ ریول | 지상렬 | پزشک چو | مهدی آریننژاد |
کیم سون یونگ | 김선영 | سرپرستار قصر | |
کیم مین هی | 김민희 | بی سون | متانت اسماعیلی |
کیم دو یون | 김도연 | پزشکیار قصر سلطنتی | |
سون دونگ اون | 순동운 | پزشک لی هیون ووک | |
کنگ جونگ هوآ | 강정화 | جودانگ | افسانه آریابقا |
جون سو یون | 전수연 | چوبوک | شیلا آژیر |
بائک هیون سوک | 백현숙 | این دونگ | |
ناسونگ گیون | 나성균 | عموی یانگرو | مجید صیادی |
لی سوک | 이숙 | بانوی همراه بانوی منشیها | |
نو یون | 노윤 | هانگ | |
کیم یونگ ایم | 김영임 | سوکوان | مریم بنایی |
او هیوپ | 오협 | سرباز مین جانگو | |
هان یونگ سو | 한영수 | پارک بو گیوم | |
ایم مون سو | 임문수 | یوسانگ چئون | |
کیم سو وون | 김소원 | بانو نو | مریم سیکارودی |
سون یونگ سون | 손영순 | دایه شاهزاده | |
کیم سو یئون | 김수연 | بانو کیم (ندیمه ملکه مادر) | |
کیم هیه سون | 김혜선 | میونگی (مادر یانگوم) | زهره شکوفنده |
پارک چان هوان | 박찬환 | چون سو (پدر یانگوم) | |
چویی اون سوک | 최은숙 | عمه بانو چویی | |
کیم جونگها | 김정하 | بانوی معلم دربار | - |
چا جو اوک | 차주옥 | بانوی آشپزخانه قصر ولیعهد | - |
بیون اون یونگ | 변은영 | بانوی آشپزخانه قصر ملکه مادر | - |
گو یونگ هوا | 고용화 | بانوی اتاق دسر | - |
کیم جین یانگ | 김진양 | بانوی اتاق دسر | - |
لی یونگ جا | 이영자 | بانوی اتاق دسر | - |
جو جونگ ئون | 조정은 | بچگی یانگوم | ناهید امیریان |
لی سه یونگ | 이세영 | بچگی گیومیونگ | فریبا شاهینمقدم |
بانویی باهوش که طبیعتی برونگرا دارد و با این خصلت بهراحتی با آدمهای اطرافش کنار میآید. او به رغم مشکلات زیادی که در قصر متحمل شده همچنان با اراده به اهداف خود پایبند است و دست از تلاش برنمیدارد. با همین اراده محکم است که از ارتکاب به اشتباه هم نمیترسد و خطرهای زیادی را بر خود هموار میکند. آنچه شخصیت وی را از دیگر قهرمانان سریالهای کرهای متمایز میکند این است که به رغم مهربان و خوش قلب بودن انسان است و به همین دلیل ممکن است از عدهای متنفر و حتی نسبت به آنان انتقام جو باشد. انسانی با محاسن و معایب و به عبارت دیگر واقعی و نه انسانی یک بعدی و ساختگی.
مردی تحصیلکرده با ضریب هوشی بالا که تحصیلات قابل توجهاش را با هنرهای رزمی آمیختهاست. او که یک بار توسط یانگوم نجات یافته تحت تأثیر هوش و استعداد یانگوم و میل وافر وی به یادگیری قرار دارد. مین بارها جان خودش را به خاطر یانگوم به خطر میاندازد.
او همیشه نگران و مراقب یانگوم است. هر زمان که یانگوم به تکیهگاهی نیاز داشته باشد مین در کنار اوست. وقتی یانگوم را به جزیره میفرستند مین از سمتش استعفا میدهد تا در کنار یانگوم باشد یا حتی پروتکل را نقض میکند تا پیش یانگوم در روستای قرنطینهشده برود.
او دختری پرخاشجو، سرشار از جاهطلبی و رقیب همیشگی و سرسخت یانگوم است. هر چند عضو طایفه چوی بهشمار میرود شیوه چوی را قبول ندارد و هنوز راه شخصیاش را پیدا نکرده به هویتی مستقل نرسیدهاست. هوش و استعداد و تواناییهایش اغلب او را با یانگوم شاخبهشاخ میکند و همیشه هم سعی دارد از یانگوم برتر باشد. اما غرور و طبقه اجتماعیاش قضاوتهای او را تحت تأثیر قرار میدهد و همین مسئله او را از رقیبش عقب میاندازد؛ بنابراین برایش راحتتر است که از یانگوم متنفر باشد هر چند که در نهان استقلال و تواناییهای او را تحسین میکند. اما در پایان زمانی که یانگوم او و طایفه چوی را رسوا میسازد غیر مستقیم از یانگوم تشکر میکند که آزادیاش را به وی برگردانده است. میشود گفت این دو در شرایطی دیگر میتوانستند دوستان خوبی برای هم باشند.
آدم مستعدی در هنر آشپزی که میتواند در هر غذا عناصر تشکیلدهنده آن را بهراحتی تشخیص دهد. شخصیتی بسیار جدی و دقیق که هیچ چیز نمیتواند مانع رسیدن وی به اهدافش شود. به رغم داشتن طبیعتی لجوج و سرکش، قلبی مهربان دارد که همزمان نقش معلمی سختگیر و مادری مهربان را برای یانگوم ایفا میکند.
اهل خانوادهای از طبقه بالای جامعه که از جوانی فوت و فن آشپزی را یادگرفته است. ذاتاً پرافاده و مغرور است و همه چیز را از ورای غرورش میبیند. برای رسیدن به اهدافش دست به هر کاری میزند و تا به مقصودش نرسد دست بردار نیست. هم در افکار و هم در عمل تیز است و بنابراین همیشه یک پله از یانگوم و هان جلوست. میل شدید وی به قدرت و ارتباطات قوی خانوادهاش در دربار سرانجام زندگی وی را به تراژدی مبدل کرد..
موسیقی متن جواهری در قصر سری آهنگهایی هستند که به عنوان موسیقی متن در سریال جواهری در قصر استفاده شدند.
اونارا (هانگول:오나라 ; هانجا: 思念; تلفظ: Onārā) آهنگ تیتراژ پایانی این مجموعه با آهنگسازی ایم سه هیون است. شعر این آهنگ در سبک پانسوری (هانجا:판소리 ; تلفظ: Panso-ri) که سبکی است که از دورهٔ جوسان ظهور کرده، سروده شدهاست. درونمایهٔ شعر، دختری را به تصویر میکشد که مشتاق مردی است اما نمیتواند با او باشد. این دختر با آرزوی بودن با آن مرد به زندگی ادامه میدهد. این شعر توسط سه دختر کرهای به نامهای کیم جی هیون(김지현)، بک بو هیون(백보현) و کیم سول کی (김슬기) که دانش آموز ابتدایی بوده و در حال یادگیری موسیقی سنتی کره بودند، خوانده شد. نسخهٔ دیگر آن که دارای ریتم غمگین و آرام است توسط لی دونگ هوی (이동희) که یک خوانندهٔ سنتی است بازخوانی شد. این آهنگ به علت پخش سریال در دیگر کشورها دارای نسخههای دیگری است که همان ریتم را دارند ولی نام آهنگ و شعر آن متفاوت است. این ترانه چهاردهمین آهنگ در موسیقی متن سریال محسوب میشود.
جواهری در قصر در بسیاری از کشورهای جهان پخش شدهاست؛ از جمله: افغانستان، ایران، تایوان، هنگ کنگ، مالزی، سنگاپور، فیلیپین، چین، تایلند، ژاپن، استرالیا، آمریکا، روسیه، رومانی و کانادا.
جواهری در قصر برای اولین بار در پاییز سال ۱۳۸۵ (شمسی) در ایران، از شبکه دو سیما به روی آنتن رفت و پخش آن تا پاییز سال ۱۳۸۶ ادامه داشت.[نیازمند منبع] پس از آن، این مجموعه بارها از شبکههای تلویزیونی ایران باز پخش شدهاست.
رو مو هیون، رئیسجمهور کره جنوبی در دیدار سال ۲۰۰۷ خود با کیم جونگ ایل همتای شمالی خود نسخه دیویدی این مجموعه را به او هدیه کرد.
برخی شایعات در خصوص امکان ساخت یانگوم ۲ وجود داشتهاست. همچنین که در سال ۲۰۱۳، رئیس امبیسی اعلام کرده بود به زودی از آن رونمایی خواهد شد. اما یانگوم ۲ فقط یک حرف باقی ماند و هرگز ساخته نشد.
شایعات و اطلاعات در خصوص این سریال، بیان داشتند که داستان فصل دوم این سریال، تا حدودی توسط نویسنده لو رفته بودهاست. در این شایعات خلاصه داستان بدین صورت اعلام شده بود: همسر یانگوم کشته و دختر کوچکش ربوده شده و به چین فرستاده میشود. وقتی او میفهمد دخترش در چین است، به آنجا سفر میکند، ولی هرگز دخترش را پیدا نمیکند. او به کشورش بر میگردد و بنابر اتفاقاتی، دختر رقیب خود در سری اول را به فرزندی گرفته و سعی میکند تا او را همچون خودش تربیت کند.
البته در ایران، سریال سایمدانگ، خاطرات درخشان، به عنوان یانگوم ۲ معروف شده بود.
This article uses material from the Wiki فارسی article جواهری در قصر, which is released under the Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 license ("CC BY-SA 3.0"); additional terms may apply. (view authors). محتوا تحت CC BY-SA 4.0 در دسترس است مگر خلافش ذکر شده باشد. Images, videos and audio are available under their respective licenses.
#Wikipedia® is a registered trademark of the Wiki Foundation, Inc. Wiki فارسی (DUHOCTRUNGQUOC.VN) is an independent company and has no affiliation with Wiki Foundation.