دُشنامگویی کاربرد حملهورانه و هجومی اجتماعی از زبان است، که ممکن است با نام ناسزا، بددهنی، واژههای بد، بیادبی و فحاشی نیز خوانده شوند.
در زبان فارسی حلی پنجی بدترین فحش موجود صُدرا و خارکُصُب می باشد که مجموعه ای از فحش های ناموسی و غیرناموسی را در بر دارند از جمله دالگ خیز و غیره
(دش) یا (دژ) به معنای بد و متضاد واژه (وش) است. وش به معنای نیکی است. این دو واژه در ادبیات ایران باستان بسیار به کار رفتهاست به گونهای که در بسیاری از نامهای ایرانی از این واژه بسیار استفاده شدهاست. دشنام با همان معنی نام بد به کسی نسبت دادن است. دژخیم یا دشمن از همین خانواده میباشند.
استیون پینکر در کتاب خود به نام «پنجرهای به سرشت انسان»، دشنامگویی را به پنج رده طبقهبندی میکند:
به این پنج رده میتواند ردهٔ «دشنام بدخواهانه» را نیز افزود که در جملههایی مانند «بره بمیره!» بیان میشود.
دُشنامگویی یا فحشدادن در همهجای دنیا توهین تلقی میشود، اما همه با این مسئله موافق نیستند. برخی از کارشناسان معتقدند که ناسزاگویی فوایدی هم دارد. فحشدادن مدیریت درد و تحمل آن را راحتتر میکند ناسزاگفتن باعث ترشح آدرنالین میشود. همچنین ضربان قلب را افزایش میدهد و تنفس را سریعتر میکند. همه اینها موجب میشوند که ماهیچههایمان برای مقاومت در برابر درد قویتر شوند. علاوه بر این، واکنش فیزیولوژیکی دیگری بهنام «واکنش ضددرد» هم اتفاق میافتد که بدن را در برابر درد مقاومتر میکند. بخش راست مغز انسان مسئول خلاقیت است و هنگام ناسزاگفتن از این قسمت از مغزمان استفاده میکنیم.
کلماتی که به عنوان دشنام به کار میروند، احتمال کمتری دارد که دارای صداهای تقریبی مانند l, r، w و y باشند.
دشنام در زبان فارسی از زمانهای بسیار قبل نیز وجود داشتهاست و بیشتر فحاشی به خود شخص نمیشود، بلکه به خانواده بیاحترامی میشود. این خویشاوندان معمولاً مادر و خواهر (ناموس) هستند یا در بعضی موارد پدر مورد فحاشی قرار میگیرد به این دلیل که معمولاً پدر در خانواده دارای بالاترین جایگاه است و با فحش خطاب کردن پدر، شان همه اعضای خانواده زیر سؤال میرود. همچنین از آنجا که در فرهنگ ایرانی، جنس زن ناموس خوانده میشود، پس توهین به آن به عنوان حربهای برای عصبانی کردن طرف مقابل بکار برده میشود.
ژان شاردن که در زمان صفویه در ایران اقامت داشته و با زبان فارسی نیز آشنا بوده مینویسد ایرانیان در برابر این همه فضیلتهای اخلاقی صفتی ناشایسته دارند. گرچه عادتشان ستایش و نیایش پیدرپی حضرت احدیت است و هنگام آغاز نهادن به کاری حتماً بسم الله میگویند؛ و ناشدنی است از کاری یا چیزی سخن در میان آورند و ان شاء الله بر زبان نرانند، امّا از همان زبان و دهان که چندین نعت و تحمید حق بیرون میتراود هزاران دشنام و کلمات و جملات رکیک و ناسزاوار خارج میشود. نه تنها مردمان عامی بلکه بزرگان و اعیان و اشراف بر همین خوی و صفتند. ضمن ناسزا گفتن و فحش دادن به هم غالباً نام آن قسمت از اعضای بدن را میبرند که قلم از آوردن اسم آن شرمگین است، و به زنان هم نسبتهای ناسزاوار میدهند، و حال آن که نه آنان را دیدهاند و نه نامشان را میدانند، و نه این که در دل خواهان بدنامی و رسوایی ایشان میباشند. زنان نیز هنگام ستیزگری با هم دست کمی از مردان ندارند.
استفاده از الفاظ رکیک بههنگام رابطهٔ جنسی بسیار پرکاربرد است. شخص مؤنث یکی از اشخاص مهم و اصطلاحاً «فحش خور» است که اغلب مادر، خواهر و همسر وی میتواند باشد. داشتن هرگونه رابطه جنسی در الفاظ رکیک به منفعت مردان و به ضرر زنان است. هر چقدر مردان رابطه جنسی داشته باشند به مردانگی آنها افزوده میشود و به مزاح یا جدی مورد تحسین قرار میگیرند یا حداقل مورد تمسخر قرار نمیگیرد و تنها زنان در الفاظ رکیک به بدترین نوع مسخره میشوند. مادربهخطا یکی از پرکاربردترین الفاظ رکیک در جوامع است.
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به دشنامگویی در ویکیگفتاورد موجود است. |
This article uses material from the Wikipedia فارسی article دشنامگویی, which is released under the Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 license ("CC BY-SA 3.0"); additional terms may apply (view authors). محتوا تحت CC BY-SA 4.0 در دسترس است مگر خلافش ذکر شده باشد. Images, videos and audio are available under their respective licenses.
®Wikipedia is a registered trademark of the Wiki Foundation, Inc. Wiki فارسی (DUHOCTRUNGQUOC.VN) is an independent company and has no affiliation with Wiki Foundation.