شوساکو اندو (به ژاپنی: 遠藤 周作 Endō Shūsaku) (۲۷ مارس، ۱۹۲۳ – ۲۹ سپتامبر، ۱۹۹۶) نویسندهٔ ژاپنی بود که از دیدگاه نادر یک مسیحی کاتولیک داستان مینوشت.
اندو هم رماننویس و هم طنزنویس بود. کتابی که او در غرب بیشتر به خاطر آن شهرت دارد - چینموکو است که با عنوان انگلیسی سکوت در سال ۱۹۶۹ منتشر شد - به مسیحیان ژاپنی در قرن هفدهم در ناگاساکی و مشکلات ایمان و ارتداد میپردازد. در حالی که در غرب این سکوت است که شهرت اندو را مشخص میکند، خوانندگان ژاپنی رمان تاریخی سامورایی اندو در سال ۱۹۸۰ را ترجیح میدهند. از این رمان در سال ۲۰۱۶ فیلمی به همین نام، سکوت (فیلم ۲۰۱۶) توسط کارگردان مارتین اسکورسیزی اقتباس شد. اندو برنده چندین جایزه معتبر ادبی است از جمله جایزه آکوتاگاوا و نشان فرهنگ و نشان سن سیلوستر کلیسای کاتولیک که توسط پاپ پل ششم به او اهدا شد.
Shūsaku Endō | |
---|---|
نام اصلی | 遠藤 周作 |
زاده | ۲۷ مارس ۱۹۲۳ توکیو، امپراتوری ژاپن |
درگذشته | ۲۹ سپتامبر ۱۹۹۶ (۷۳ سال) توکیو، ژاپن |
پیشه | نویسنده |
ملیت | مردمان ژاپنی |
دانشگاه | دانشگاه کیئو |
سبک نوشتاری | داستان تاریخی |
جنبش ادبی | «نسل سوم نویسندگان پس از جنگ» |
کار(های) برجسته | سکوت (رمان) (۱۹۶۶) |
همسر(ها) | اندو جونکو (ا. ۱۹۵۵) |
شریک(های) زندگی | «اندو جونکو» (همسر ۱۹۵۵) |
همراه با یوشییوکی جوننوسوکه، یاسوئوکا شوتارو، شونو جونزو، آگاوا هیرویوکی، سونو آیاکو، به عنوان بخشی از نسل سوم نویسندگان پس از جنگ (یعنی سومین گروه بزرگ نویسندگان ژاپنی که پس از جنگ جهانی دوم ظاهر شدند، طبقهبندی میشود. اندو یکی از تحسینشدهترین رماننویسان ژاپنی بود و طرفداران بینالمللی زیادی داشت. او تقریباً تمام جوایز ادبی مهم ژاپن را از آن خود کرد، حداقل ۹ کتاب به انگلیسی و سایر زبانها ترجمه شده و چندین بار نامزد جایزه نوبل ادبیات شدهاست.
بلافاصله پس از اینکه اندو در توکیو سیتی در سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد، در سال ۱۹۲۶ خانواده او به دالیان، سپس بخشی از قلمروی اجارهای کوانتونگ در منچوری نقل مکان کردند.
در سال ۱۹۲۹، اندو وارد مدرسه ابتدایی میدان بزرگ شهر دالیان شد. در همین زمان، در حالی که مادرش را در حال تمرین ویولن با نوک انگشتانش غرق در خون و مهربان با خدمتکارشان میدید، به او احترام میگذاشت، در حالی که پدرش بسیار را با برادر بزرگترش «شوسوکه»، که در درس مهارت داشت مقایسه میکرد و او را موعظه میکرد و همین باعث احساس حقارت شدید در او میشد. در حدود سال ۱۹۳۲، پس از اینکه پدرش یک معشوقه پیدا کرد، رابطه بین والدینش شروع به بدتر شدن کرد و موجب شد اندو دوران کودکی تاریکی را سپری کند. در سال ۱۹۳۳، زمانی که اندو ده ساله بود، والدینش از هم جدا زندگی میکردند. با این حال، در سال ۱۹۳۷ بود که پدرش اعلامیه رسمی طلاق را ارسال کرد. چند ماه بعد، پدرش دوباره با زنی ۱۶ سال کوچکتر از خودش ازدواج کرد.
هنگامی که والدینش در سال ۱۹۳۳ از یکدیگر جدا شدند، مادر اندو او را به ژاپن بازگرداند تا با خاله اش در کوبه زندگی کند. در سال ۱۹۳۵ اندو در سن ۱۲ سالگی به عنوان یک کاتولیک تعمید یافت. برخی میگویند که این امر به خواست مادرش که پس از طلاق به کاتولیک گرویده بود، انجام شد. در حالی که دیگران میگویند که در ابتدا خالهاش او را به تغییر دین تشویق کردهاست. نام غسل تعمید مادرش «ماریا» و نام غسل تعمید برادر بزرگترش شوساکو «پائولو» و نام خودش «پُل» بود. در سال ۱۹۳۹، مادرش با پیتر هرتزوگ، مبلغ مذهبی آلمانی، که ستون مذهبی و معنوی او شد، ملاقات کرد و اتاق درس موسیقی متصل به خانه جدیدش را برای سخنرانیهای کتاب مقدس و تودهها باز کرد.
فارغالتحصیل دوره راهنمایی نادا جونیور در سال ۱۹۴۰ (شوا ۱۵) بود و در سال ۴۱ وارد دوره پیش دانشگاهی دانشگاه سوفیا شد. او در دسامبر همان سال مقالهای با عنوان «خدای متافیزیکی، خدای مذهبی» را در شماره اول مجله سوفیا منتشر کرد. او در فوریه ۴۲ از دوره پیش دانشگاهی کناره گرفت. در این مدت، او در آزمون قدیمی ورودی پیش دانشگاهی رد شد، اما با توجه به بار مالی بر دوش مادرش، به خانه پدرش در توکیو نقل مکان کرد. در سال ۱۹۴۳ پس از سه سال زندگی در توکیو و رد شدن در امتحان اندو برای اولین بار در دانشگاه واسدا برای هدف اعلام شده تحصیل پزشکی وارد شد، اما بعداً تصمیم گرفت در رشته ادبیات فرانسه در دانشگاه کیئو تحصیل کند. پدرش او را عاق کرد، بنابراین خانه پدرش را ترک کرد و به کار پاره وقت ادامه داد. تحصیلات او به دلیل جنگ قطع شد و در طی آن در یک کارخانه مهمات سازی کار میکرد. او در خوابگاه دانشجویی که توسط فیلسوف ژاپنی کاتولیک یوشیمتسو یوشیهیکو مدیریت میشد اقامت کرد. با معرفی یوشیمتسو با تاتسو هوری نویسنده آشنا شد و که هر دو تأثیر عمیق فلسفی و ادبی داشتند بر او داشتند. در سال اول دانشگاه در معاینه اجباری شرکت کرد اما به دلیل التهاب ریه، سربازی او به تعویق افتاد و سلامتی ضعیف اندو را از خدمت در ارتش در طول جنگ جهانی دوم بازداشت. در سال ۱۹۴۵ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه کیئو، گروه ادبیات فرانسه شد. به توصیه معلم سابقش ساتو ساکو (۱۹۰۵–۱۹۹۶)، او خود را وقف ادبیات کاتولیک مانند فرانسوا موریاک و ژرژ برنانوس کرد. در سال ۱۹۴۷، خدایان و خدا در مجله چهار فصل منتشر شد که اولین نقد او بود. در سال ۱۹۴۹ از گروه ادبیات فرانسه فارغالتحصیل شد.
اندو یکی از اولین دانشجویان ژاپنی بود که در فرانسه تحصیل کرد. مطالعات او در دانشگاه لیون در دوره ۱۹۵۰–۱۹۵۳، علاقه و دانش او را نسبت به نویسندگان مدرن کاتولیک فرانسوی، که قرار بود تأثیر عمدهای بر نوشتههای او داشته باشند، عمیقتر کرد.
بر اساسنامهها و یادداشتهای روزانه، اندو، از شروع تحصیل در خارج تا درست قبل از بازگشت به ژاپن با یک دانشجوی دختر در فرانسه که ۷ سال از او کوچکتر بود در ارتباط بود. وقتی زن شنید که اندو در حال ازدواج است، در سال ۱۹۶۶ به عنوان معلم فرانسوی به دانشگاه هوکایدو منصوب شد. اندو به او توصیه کرد که «سکوت» را به فرانسوی ترجمه کند. او در سال ۱۹۷۰ به فرانسه بازگشت و در سال ۱۹۷۱ در سن ۴۱ سالگی بر اثر سرطان سینه درگذشت.
پس از بازگشت به ژاپن، موفقیت او به عنوان نویسنده تقریباً فوری بود. در سال ۱۹۵۴، یک سال پس از اتمام تحصیلاتش در فرانسه، او برنده جایزه آکوتاگاوا برای «شیروی هیتو» (مردان سفیدپوست) شد.
در سال ۱۹۵۵ با «اوکادا جونکو» ازدواج کرد.آنها یک پسر داشتند، به نام «ریونوسکه» که در سال ۱۹۵۶ متولد شد.
در سال ۱۹۶۸، او سردبیر یکی از مجلات شد، مجله معتبر میتا بونگاکو.
اندو حداقل در دو دانشگاه توکیو استاد بود. در سال ۱۹۵۶ به عنوان استاد در دانشگاه سوفیا، استخدام شد و در سال ۱۹۶۷ دانشگاه سیجو نقش «مدرس نظریه رمان» را به او واگذار کرد. با این حال، او یک رماننویس به حساب میآمد نه استاد دانشگاه.
در طول زندگی حملات بیماری، او را آزار میداد و در یک مقطع دو سال را در بیمارستان گذراند. در سال ۱۹۵۲ هنگام تحصیل در فرانسه با ذاتالجنب به پاریس آمد. بازگشت مجدد در سال ۱۹۶۰ باعث مورد دیگری از همان بیماری شد و او بیشتر سه سال در بیمارستان (در فرانسه و ژاپن) ماند. از جمله سایر مشکلات سلامتی، او به سل.کژپشتی مبتلا شد، و یک ریه اش برداشته شد.
در حالی که او در سال ۱۹۹۴ جایزه نوبل ادبیات را در رقابت با کنزابورو اوئه از دست داد، سال بعد نشان فرهنگ را دریافت کرد. اندو مدت کوتاهی پس از آن در اثر عوارض هپاتیت در بیمارستان دانشگاه کیئو در توکیو در ۲۹ سپتامبر ۱۹۹۶ درگذشت.
عقده ادیپ که در کودکی داشت تا سالهای بعد ادامه یافت و آثار مختلفی را تحت تأثیر قرار داد.
مادرم در مدرسه موسیقی توکیو نوازنده ویولن بود. او هرگز فرزندانش (شوساکو/شوسوکه) را سرزنش نکرد، جز یک کلمه: «این مقدس نیست» اینها کلماتی بود که واقعاً در دوران کودکی قلبم را به درد آورد، اما عجیب بود که میتوانستم آنها را مطیعانه بپذیرم. بچهها مادرشان را میپرستیدند.
نمیتوانستم پدرم را به خاطر رها کردن مادرم ببخشم. اندو از پدرش متنفر بود.
به همسرش «خانم جونکو» که آشتی با پدرش را توصیه میکرد، گفت: «شما که در خانهای همراه با پدر و مادرتان به راحتی بزرگ شدهاید، رنج من را درک نمیکنید.»
در حالی که اندو در چندین ژانر مینویسد، آثار او به شدت با مسیحیت یا کاتولیک گره خوردهاست. اندو را «رماننویسی میگویند که بر آثارش یک مضمون تسلط یافتهاست… اعتقاد به مسیحیت». دیگران گفتهاند که او «یک «نویسنده کاتولیک ژاپنی» است که تلاش میکند تا «بذرهای دین پذیرفتهشدهاش» را در «باتلاق گلی» ژاپن بکارد». او اغلب ژاپن را به باتلاق یا پوداب تشبیه میکرد. در رمان «سکوت (رمان)» یکی از مقامات به کشیشی که مرتد شدهاست میگوید: «پدر، شکست تو از ما نبود، بلکه از این باتلاق ژاپن بود». در نسخهٔ نمایشنامهای این داستان، به نام «کشور طلایی»، این مقام مسئول همچنین میگوید: «اما باتلاق گلی نیز نقاط خوبی دارد، اگر بخواهید خود را به گرمای راحت آن بسپارید. آموزههای مسیح مانند شعله، آدمی را به آتش میکشد، اما گرمای ملایم ژاپن در نهایت خواب را تقویت میکند. بنابراین، بسیاری از شخصیتهای اندو تمثیل (ادبیات) هستند.
ممکن است مسیحیان و کاتولیکهای هموطنش او را نپذیرند. برخی از شخصیتهای او (که بسیاری از آنها تمثیلی هستند) ممکن است به ادیان غیر غربی اشاره کنند. اگرچه تمرکز اصلی آثار او این موضوع نیست، اما در تعدادی از کتابهای اندو از مسیحیان پنهان یاد شدهاست.
مسیحیت بزرگترین مضمون ادبیات اندو است و با وجود اینکه او خداشناس نیست و تحصیلات الهیاتی ندیدهاست و علیرغم این واقعیت که برخی عقایدی در او وجود دارد که لزوماً ارتدکس نیستند، او همچنان با حوزه مسیحیت در ژاپن آشنا است و نماینده آن محسوب میشود. او همچنین آثاری غیر از رمان منتشر کردهاست، مانند «عیسی من» و «خدا برای من چیست؟»
ایمان کاتولیک او را میتوان در برخی از سطوح در تمام کتابهای او مشاهده کرد و اغلب یک ویژگی اصلی است. بیشتر شخصیتهای او با معضلات اخلاقی پیچیده دست و پنجه نرم میکنند و انتخابهای آنها اغلب نتایج متفاوت یا غمانگیزی به بار میآورد.
خانواده اندو کاتولیک هستند و او نیز به عنوان کاتولیک تعمید یافت. از سال ۱۹۵۰ در فرانسه مشغول به تحصیل بود. کشمکشی که اندو در طول این تحصیل در خارج از کشور احساس کرد و تبدیل به بزرگترین موضوع زندگی او شد «تضاد ژاپنی بودن و مسیحی بودن» بود. سالها بعد، اندو افکار خود را در مورد ایمان خود به عنوان «کار بازسازی لباسهای گشاد به لباسهای ژاپنی» توصیف کرد. این مضمون تا انتها ادامه دارد و در سالهای آخر عمر به «رود عمیق» متصل میشود.
کتابهای او منعکسکننده بسیاری از تجربیات کودکیاش، از جمله ننگ بیگانه بودن، تجربه خارجی بودن، زندگی یک بیمار بیمارستان و مبارزه با سل است. با این حال، کتابهای او عمدتاً به ساختار اخلاقی زندگی میپردازد.
وقتی اِندو در سال ۱۹۹۶ در سن ۷۳ سالگی درگذشت، روزنامهٔ آساهی او را رماننویسی خواند که مضمون کارهایش کشمکش بین باور مسیحی و فضای معنویت ژاپن بود.
اندو نوشت: «مشکل، آشتی کاتولیک من با خون ژاپنی من است. . . چیز به من آموختهاست که ژاپنیها باید مسیحیت را بدون حمایت سنت یا تاریخ یا میراث یا حساسیت مسیحی جذب کنند. در ادامه نوشتهاست «حتی این تلاش هم محل مقاومت و رنج و درد بسیار است. بدون شک این همان صلیب عجیبی است که خداوند به ژاپنیها دادهاست.» اتو جون، ناقد ادبی نوشت که کار اندو به دلیل فقدان شخصیت پدر قابل توجه است و اظهار داشت که «عیسی او شخصیتی شبیه مادر است». اندو مکرراً میگفت که میخواهد تصویری از مسیحی مهربان و بخشنده خلق کند که ژاپنیها راحتتر بتوانند او را در آغوش بگیرند.
اندو معتقد است که مسیح کسی است که همیشه در کنار او خواهد بود و مراقب خود کثیف و بدبخت اوست که هیچکس او را نمیشناسد. این تفسیر مشخصه از مسیحیت هم بسیار مورد توجه است و هم گاهی بدعت تلقی میشود. به عقیده اندو «بزرگترین قدرت نجات مسیحیت صعود مسیح از گلگوتا در انجیل است. به عنوان یک گناهکار که پس از شکنجه شدن، صلیب که بر روی آن مصلوب شده بود، و تودهها بر سر او فریاد زدند، پوشیده از کثیفی بود، گفته میشود که او بدبختترین و در عین حال زیباترین انسان تاریخ است.»
اندو علاقه شدیدی به دوران به اصطلاح مسیحی از دوره سنگوکو تا دوره ادو (قرن شانزدهم و هفدهم میلادی) دارد و آثار زیادی مانند رمان و زندگینامه انتقادی از خود به جای گذاشتهاست. بسیاری از آثار بر اساس افراد واقعی مانند جوزپه کیارا و کونیشی یوکیناگا ساخته شدهاند.
اندو میگوید که دلیل علاقه او به دوران مسیحیت این است که خودش به عنوان معتقد به دین دشمن در طول جنگ جهانی دوم مورد تبعیض قرار گرفتهاست.
«سکوت» و «سامورایی» با موضوع مبلغانی که به ژاپن آمدهاند نگارش شدهاند. به عقیده اندو اگرچه مبلغان در طول سالها برای جمعآوری برخی از پیروان سخت تلاش کردهاند، اما ژاپنیها به راحتی با تغییر در جامعه یا حتی با تغییر جو مرتد میشوند. به همین دلیل، درک تصویر ژاپنیها برای جامعه مسیحی قطعاً دشوار بود. … مؤمنان ژاپنی که اصول مسیحیت را درک کرده و به آن پایبند بودند، صرفاً میخواستند در دنیا و آخرت شاد باشند و هیچ ارتباطی با ارزش واقعی تعالیم خدا برای مسیحیت نداشتند. حتی اگر این دکترین را درک میکردند، ایمان واقعی نداشتند.
اندو که از تضاد بین ژاپنی و مسیحیت رنج میبرد، «تصویر مسیحیت را که ژاپنیها باید داشته باشند» و «تصویر مسیحیت جهانی» را در اثر بعدی خود «رود عمیق» ارائه کرد. اندو از ابتدا متفکری انحصاری نبود که فقط مسیحیت را دین برتر بداند. انحراف از اعتقاد مسیحیت غربی مبنی بر اینکه مسیحیت تنها دین واقعی است، یک تناقض بزرگ برای اندو، به عنوان یک معتقد مسیحی بود.
آنچه اندو را شوکه کرد، آشنایی با کثرتگرایی دینی فیلسوف مذهبی بریتانیایی جان هیک بود. این ایده، که همه ادیان را، به یک اندازه ارزشمند میداند، به نوری تبدیل شد که تناقضاتی که اندو از آن رنج میبرد، را حل کرد.
او به همراه دوست صمیمی خود کیتا موریو مقالاتی به نام ادبیات طنز یا آثار طنز منتشر میکرد و به عنوان یک پرچمدار در این زمینه شناخته شد و رونقی در این زمینه ایجاد کرد. در نتیجه برای عموم مردم به عنوان «استاد اندو شوساکو» شناخته شده بود.
کارهای او اغلب با گراهام گرین مقایسه میشود، او با او تحسین متقابل داشت: خود گرین به اندو لقب یکی از بهترین نویسندگان زنده را داد.
روزنامه نیکی شینبون نوشتهاست، «آثار او منعکس کننده دیدگاه ضعیف و فرودست است. از این نظر، آنها را میتوان به عنوان یک ادبیات عاشقانه دید.»
اندو از اینکه مسیحیتی که در اروپا با آن مواجه شد، بر اصل پدری تأکید کرد و با معنویت مردم ژاپن همخوانی نداشت، ناراضی بود و سعی کرد مسیحیت را در فضای معنوی ژاپن ریشه دواند. خود اندو آن را چنین توصیف میکند: «مسیحی بودن به عنوان یک ژاپنی به اندازه اجبار به پوشیدن لباسهای غربی گشاد ناراحتکننده بود و این وظیفه زندگی من بود که آن را متناسب با بدنم تهیه کنم.
در سالهای آخر عمر، با پلورالیسم مذهبی مورد حمایت جان هیک مواجه شد و تحت تأثیر آن قرار گرفت.
ارزیابی اندو در کلیسای کاتولیک به موافقان و مخالفان تقسیم میشود:
دیگر داستانهای بسط یافتهٔ اندو شامل کوچیبوئو فوکو توکی (۱۹۷۴؛ وقتی سوت میزنم)، سوکیاندارو و تعدادی رمان طنز است. او همچنین داستان کوتاه، نمایشنامه، مقاله و زندگینامه نوشتهاست.
انفجار مطالعات و ترجمههای اندو در اروپا-آمریکا عمدتاً توسط پروتستانهای اصلی رهبری شد که تعدادی کاتولیک از گرایشهای لیبرالتر به آنها پیوستند، از جمله: دریا و سم، ترجمه گالاگر در سال ۱۹۷۲; احمق شگفتانگیز، ترجمه فرانسیس متی، در سال ۱۹۷۴، آتشفشان ترجمه شوچرت، در سال ۱۹۷۸; سامورایی، مترجم ون سی. گسل، ۱۹۸۲; رسوایی، ون گسل، ۱۹۸۸; مطالعات خارجی، مارک ویلیامز، ۱۹۸۹; دختری که پشت سر گذاشتم، ترجمه مارک ویلیامز، ۱۹۹۴; دعای کیکو، ترجمه ون گسل، ۲۰۱۲.
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به شوساکو اندو در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ شوساکو اندو موجود است. |
This article uses material from the Wikipedia فارسی article شوساکو اندو, which is released under the Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 license ("CC BY-SA 3.0"); additional terms may apply (view authors). محتوا تحت CC BY-SA 4.0 در دسترس است مگر خلافش ذکر شده باشد. Images, videos and audio are available under their respective licenses.
®Wikipedia is a registered trademark of the Wiki Foundation, Inc. Wiki فارسی (DUHOCTRUNGQUOC.VN) is an independent company and has no affiliation with Wiki Foundation.