شجاعالدّین شفا (زادهٔ ۱۳ آذر ۱۲۹۷ – درگذشتهٔ ۲۷ فروردین ۱۳۸۹)، ادیب، نویسنده، پژوهشگر و مترجم ایرانی بود.
شجاعالدّین شفا | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳ آذر ۱۲۹۷ خورشیدی قم، ایران |
درگذشت | ۲۷ فروردین ۱۳۸۹ (۹۱ سال) پاریس، فرانسه |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات | دکتری ادبیات و دکتری افتخاری تاریخ |
پیشه | نویسنده، مترجم، پژوهشگر، فعال فرهنگی |
آثار | ۳۳ عنوان کتاب در ۵۳ جلد |
مخالف(ها) | مسلمانان |
مکتب | انسانگرایی سکولار |
شجاعالدین شفا در قم در خانوادهای پزشک متولد شد. او تحصیلات خود را تا پایان دبیرستان در قم به انجام رساند؛ همچنین در طول اقامتش در قم چند سال به تحصیلات حوزوی پرداخت و برای تحصیلات دانشگاهی نیز به تهران رفت و پس از فارغالتحصیل شدن در رشته ادبیات فارسی، تحصیلاتش را در بیروت و فرانسه هم ادامه داد.
در طول دوران فعالیت فرهنگی شجاع الدین شفا، وی، کارهای بسیاری در زمینه تاریخ و ادبیات ایران انجام داد. او در معرفی ادبیات جهان به فارسی زبانان و فرهنگ ایران به جهانیان، فعالیت مؤثری داشتهاست. پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه و سپس ایران، به کشورش بازگشت و به عنوان مترجم در رادیو استخدام شد، همزمان فعالیت سیاسی را نیز آغاز کرد و از بنیانگذاران حزبی شد به نام «میهنپرستان»، با روزنامهای به همین نام که سرمقالههایش را شجاعالدین شفا مینوشت. تا سال ۱۳۵۷ (خورشیدی)، حدود شصت عنوان ترجمه و تألیف از شجاعالدین شفا به چاپ رسید. وی مترجم کتاب سه جلدی کمدی الهی شاهکار ادبیات ایتالیایی، اثر دانته آلیگیری به زبان فارسی است. همچنین آثاری از گوته (دیوان شرقی و غربی) و آندره ژید و شاعران رمانتیک فرانسه مانند لامارتین و شاتوبریان را نیز به فارسی درآوردهاست.
شفا در سال ۱۳۵۲ مأمور ساخت «کتابخانه ملی پهلوی» در قلب تهران شد. بنا بود این کتابخانه در طی ۱۰ سال به بهرهبرداری برسد و از همان ابتدا ۶۰۰ هزار عنوان کتاب و بیش از ۲۵ هزار عنوان نشریه را در خود جای دهد. سمینارها و جلسههای متعددی برای طرحریزی کتابخانه برگزار شد؛ مشاوران فراوانی از سراسر جهان برای کتابخانه استخدام شدند؛ مسابقهای جهانی برای انتخاب معمار کتابخانه برپا شد که بیش از ۳ هزار شرکتکننده داشت و یک شرکت آلمانی در آن برنده شد؛ اما کلنگ کتابخانه هیچگاه به زمین زده نشد.
وی پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷، عهدهدار سمتهای مختلف فرهنگی، از جمله، دبیرکل «شورای فرهنگی سلطنتی» بود و نیز ریاست کتابخانه ملی پهلوی را بر عهده داشت که قرار بود پس از کتابخانه مجلس شورای ملی، بزرگترین کتابخانه کشور باشد.
وی دارای درجهٔ دکتری در رشته ادبیات تطبیقی از فرانسه بود و پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ تا آخر عمر در فرانسه زندگی کرد. این نویسندهٔ ایرانی در روز ۲۷ فروردین ۱۳۸۹ خورشیدی درگذشت.
شفا بهجز مدت کوتاهی فعالیت سیاسی، بیشتر عمر خود را صرف فعالیتهای فرهنگی نمود. وی مدتی رایزن فرهنگی محمدرضا پهلوی بود و برخی نطقهای او را تهیه میکرد. ایده برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران او نقش مهمی در سیاستگذاریهای فرهنگی شاه ایفا کرد، به ویژه در سیاستهای ملیگرایانه شاهنشاهی و اندیشه بزرگداشت و احیای «عظمت» ایران باستان و نکوهش آثار فرهنگ اسلامی و حملهٔ اعراب به ایران. شجاعالدین شفا نویسنده سخنرانیهای مهم شاه شد. واپسین سالهای خدمت شجاعالدین شفا به دربار شاهنشاهی، متمرکز بر برپایی کتابخانهای عظیم شد که به دستور محمدرضا شاه بنا بود ایران را به کتابخانههای مهم جهان پیوند دهد و الگویی برای دیگر کشورها شود. همچنین بعضی از منابع از دست داشتن او در نگارش کتاب به سوی تمدن بزرگ حکایت دارند.
ایدهٔ تغییر تقویم ایران از هجری خورشیدی به شاهنشاهی، به شجاعالدین شفا نسبت داده میشود.
شجاعالدین شفا، وزیر فرهنگ جمشید اعلم[مبهم] تئوری توطئههای استادانهای به محوریت علمای شیعه در زمان تبعید بافتهاست. در کتابی که توسط سلطنتطلبان مهاجر به وفور خوانده میشود از کلینی تا خمینی شفا ظهور علمای شیعه در قرن دهم را بزرگترین توطئه در تاریخ ایران و احتمالاً قدیمیترین توطئه در جهان میداند.
«قصهٔ اولی را که از همینگوی به زبان فارسی خواندم، آقای خیلی محترمی که پدر مملکت را هم درآورد، ترجمه کرده بود. اما اصلاً همینگوی نبود. قصه را به صورت یک قصهای که هست تعریف میکنند و نه به عنوان بنایی جلوی خواننده. این رفت آنجا و اینطور گفت و چه کار کرد و… بعد هم یا مرد یا عروسی کرد یا دررفت… اما در قصه این مطرح نیست. آنچه مطرح است، این است که همین چرتوپرت را چگونه میگویند که درست دربیاید. اما این آقا قصهٔ همینگوی، آن هم چه قصهای: «برفهای کلیمانجارو» را طوری ترجمه کرده بود که اگر همینگوی آن را خوانده بود، خیلی زودتر خودش را میکشت.»
او در مصاحبهای که در سال ۱۳۹۴ با بیبیسی انجام دادهاست دربارهٔ شفا چنین میگوید:
«گفتار «مارلیک» در ترجمه ایتالیائی اش را آقای کاروزو که آن روزها مشاور فرهنگی سفارت ایتالیا در تهران بود و خود و خانمش «کمدی الهی دانته» را برای شجاع الدین شفا ترجمه میکردند و دیکته میکردند و آقای شفا آن را به اسم خودش که ادعا کرد از ایتالیایی شخصاً ترجمه کرده درآورد. شما ترجمههای شفا چه «نغمههای شاعرانه لامارتین» و چه «برفهای کلیمانجارو» ی همینگوی را بخوانید و از عمق بیاطلاعی و جرئت این مشاور مطبوعاتی شاه سابق شاخ دربیاورید. این جور آدمها کم نبودند که کاش در برابرشان آدمهایی بودند که شعور و رسم شرافت ادبی را در ایران این جور خراب نمیکردند.»
«ایشان هرگز اثری نیافریده و از خود چیزی بیرون نداده، مخصوصاً در شناساندن فرهنگ ایران به دنیای خارج کاری نکردهاند، تا شورای فرهنگی سلطنتی بخواهد از وی تجلیل کند.»
دشتی در این نامه مقام شفا را در حد یک مترجم میخواند.
بیشتر آثار انتشار یافتهٔ شجاعالدین شفا در سه دهه آخر زندگیاش، رو به سوی تاریخ اسلام و در نقد ادیان ابراهیمی، از جمله، اسلام است.
عرفان کسرایی مینویسد که آثار شجاع الدین شفا و احمد کسروی و علی دشتی هنوز در بازار دستفروشیها و به عنوان کتب ممنوعه در ایران خرید و فروش میشوند.
This article uses material from the Wikipedia فارسی article شجاعالدین شفا, which is released under the Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 license ("CC BY-SA 3.0"); additional terms may apply (view authors). محتوا تحت CC BY-SA 4.0 در دسترس است مگر خلافش ذکر شده باشد. Images, videos and audio are available under their respective licenses.
®Wikipedia is a registered trademark of the Wiki Foundation, Inc. Wiki فارسی (DUHOCTRUNGQUOC.VN) is an independent company and has no affiliation with Wiki Foundation.