- Arabic
- English
- Deutsch
- French
- Italian
- Español
- Català
- Português
- Nederlands
- 日本語 Japanese
- Polski
- Russian
- Svenska
- Ukrainian
- Türkçe
- Bahasa Indonesia
- Bahasa Melayu
- ไทย Thailand
- Filipino
- हिन्दी Hindi
- বাংলা Bengal
- اردو Urdu
- Tiếng Việt
- 한국어 Korean
- 粵語 Cantonese
- 繁體字 Taiwan
- 中文 Chinese
- 閩南語 Bân-lâm-gú
- Bulgarian
- Čeština
- Dansk
- Esperanto
- Euskara
- فارسی Persian
- עברית Hebrew
- Magyar
- Norsk Bokmål
- Română
- Srpski
- Srpskohrvatski
- Suomi
- Asturianu
- Bosanski
- Eesti
- Ελληνικά
- Simple English
- Galego
- Hrvatski
- Latviešu
- Lietuvių
- മലയാളം
- Македонски
- Norsk nynorsk
- Slovenčina
- Slovenščina
- Tamil
کلیات سعدی/غزلیات/آفتاب از کوه سر بر میزند
< کلیات سعدی | غزلیات
۲۳۴– ط
آفتاب از کوه سر بر میزند | ماهروی انگشت بر در میزند | |||||
آن کمان ابرو که تیر غمزهاش | هر زمانی صید دیگر میزند | |||||
دست و ساعد میکشد درویش را | تا نپنداری که خنجر میزند | |||||
یاسمین بوئی که سرو قامتش | طعنه بر بالای عرعر میزند | |||||
روی و چشمی دارم اندر مِهر او | کاین گهر میریزد آن زَر میزند | |||||
عشق را پیشانئی باید چو میخ | تا حبیبش سنگ بر سر میزند | |||||
انگبین رویان نترسند از مگس | نوش میگیرند و نشتر میزند | |||||
در بروی دوست بستن شرط نیست | ور ببندی سر بدر[۱] بر میزند | |||||
سعدیا دیگر قلم پولاد دار | کاین سخن آتش بنی در میزند[۲] |
- ↑ بدل.
- ↑ شکل غلط قبلی: ...آنش...