فریدون فرخزاد (۱۵ مهر ۱۳۱۵ − ۱۶ مرداد ۱۳۷۱) شاعر، ترانهسرا، خواننده، تهیهکننده، کارگردان و مجری تلویزیونی و رادیویی، و مجری مراسم ایرانی بود.
او همچنین در چند فیلم و ترانه به بازیگری و آهنگسازی نیز پرداخته بود.
فریدون فرخزاد | |
---|---|
زادهٔ | ۱۵ مهر۱۳۱۵ تهران، ایران |
درگذشت | (نامشخص ۹ تا ۱۵) مرداد ۱۳۷۱ (۵۳ سال) بن، آلمان |
علت مرگ | ترور قتل های زنجیره ای |
مدفن | آرامگاه شهر بن، آلمان |
تحصیلات | دکترای ناتمام حقوق سیاسی |
محل تحصیل | دانشگاه مونیخ |
پیشه |
|
سالهای فعالیت | ۱۳۴۷−۱۳۷۱ |
والدین | محمد فرخزادبتول وزیریتبار |
خویشاوندان |
|
فرخزاد پس از انقلاب ۱۳۵۷ به فعالیت سیاسی علیه حکومت جمهوری اسلامی پرداخت و عضو سازمان درفش کاویانی بود که در جریان قتلهای زنجیرهای ایران، در سال ۱۳۷۱ در شهر بُنِ آلمان توسط جمهوری اسلامی ترور شد. از فریدون فرخزاد بهعنوان «نامیترین شومَن ایران» یاد میشود. او برادرِ فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی، بود.
فریدون در ۱۵ مهر ۱۳۱۵ در خیابان امیریه، چهارراه گمرک تهران از پدری تفرشی و مادری کاشانی زاده شد. فریدون فرزند بتول وزیریتبار و سرهنگ محمّد فرخزاد است. از دیگر اعضای خانوادهٔ او میتوان خواهرش فروغ فرخزاد و خواهر بزرگترش پوران فرخزاد را نام برد. کوچکترین فرزند خانوادهٔ فرخزاد، مهرداد فرخزاد است که بهعنوان آخرین بازماندهٔ خانوادهٔ فرخزادها روز یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ در بیمارستانی در تهران درگذشت. خواهر کوچکتر فریدون، گلوریا و برادر دیگر او امیرمسعود نیز در گذشتهاند. فریدون مدتی در دبستان رازی و بعد در دبیرستان دارالفنون درس خواند و سپس به آلمان رفت. در مونیخ، وین و برلین حقوق سیاسی خواند. پایاننامهٔ فوق لیسانس علوم سیاسی را دربارهٔ تأثیر عقاید مارکس بر کلیسا و حکومت آلمان شرقی نوشت و از دانشگاه مونیخ در مقطع کارشناسی ارشد (M.A) دانشآموخته شد. سپس در دوره دکتری حقوق سیاسی در همان دانشگاه، مشغول به تحصیل شد اما تحقیق در رسالهٔ دکتری را که در مورد وضعیت حقوق سیاسی احزاب در لهستان بود، ناتمام گذاشت و به ایران بازگشت.
او در سال ۱۹۶۲ در آکسفورد با «آنیا بوچکووسکی»، زنی آلمانی که علاقهمند به تئاتر و ادبیات بود، ازدواج کرد. فرزند نخست آنها، «اوفلیا»، در روزهای آغازین زندگی درگذشت و فرزند دوم آنها «رستم» نام داشت که در آسایشگاهی در آلمان نگهداری میشد و در روز چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ درگذشت. فرخزاد و بوچکووسکی پس از مدتی از هم جدا شدند. فرخزاد برای بار دوم، با دختری ایرانی به نام ترانه سندوزی ازدواج کرد که آن نیز منجر به جدایی شد.
فرخزاد در طول زندگی دو بار ازدواج کرد و طلاق گرفت. اولین ازدواج او در سال ۱۹۶۲ با یک زن آلمانی-لهستانی به نام آنیا بوچکوفسکی که در آکسفورد با او آشنا شد، انجام شد. او نیز مانند فرخزاد به شعر و تئاتر علاقه داشت و پس از آشنایی با او بود که فرخزاد شروع به سرودن شعر کرد. حاصل این ازدواج پسری به نام رستم بود. فرخزاد و آنیا بعداً از هم جدا شدند و طلاق گرفتند. در ۴ بهمن ۱۳۵۲ با دختری ایرانی به نام ترانه سندوزی ، دختر دکتر سندوزی رئیس دانشکده دندانپزشکی مشهد ازدواج کرد این ازدواج یکی از جنجالی ترین ازدواج ها در زمان خود بود و در مراسم ازدواج فرخزاد چهره های سرشناسی مانند اکبر گلپایگانی ، هایده ، اکی بنایی ، ملوک ضرابی و ... حضور داشتند امیر عباس هویدا که از دوستان نزدیک فرخزاد بود ، نیر طی پیامی عدم حضور خود را مشغله کاری عنوان کرد و ازدواج فرخزاد را به وی تبریک گفت. این ازدواج نیز پس از چند ماه، منجر به طلاق شد.
اسفندیار منفردزاده مدعی شد که فرخزاد همجنسگرا بودهاست. وی در این باره گفت: مانع اصلی او گرایش جنسیاش بود که از آن خجالت نمیکشید؛ آن را میدانست و میخواست که مردم هم آن را بفهمند. وی در اجرایی در استرالیا به گرایش جنسیش به مردان نیز اشاره کرده بود:
من ۱۰ سال با یک زن زندگی کردم و بینهایت عاشق آن زن بودم. این جملهها را به شما میگویم که بدانید من خردهبردهای با شما ندارم و به هیچکدام شما یک سِنت بدهکار نیستم. ولی شهامت اخلاقی انسان این را ایجاب میکند که مثل یک مرد بایستد و به مردم بگوید که من اینگونه فکر میکنم. من ۱۰ سال بعدی زندگیام با یک مرد زندگی کردم و بینهایت عاشق آن مرد بودم.
— فریدون فرخزاد
در سال ۲۰۲۲ نامهای از فرخزاد خطاب به پسرعمه همسر اولش در لهستان یافت میشود که بر گرایشهای همجنسگرایانه فرخزاد صحه میگزارد.
فرخزاد در سال ۱۹۶۴ اولین مجموعه شعر خود را منتشر کرد که با استقبال منتقدان ادبی همراه بود و او را برنده جایزه ادبی شعر برلین کرد. فریدون فرخزاد چند سالی عضو آکادمی ادبیات جوانان مونیخ بوده و در سال ۱۹۶۶ به رادیو و تلویزیون این شهر نیز راه پیدا کردهاست. در رادیو سلسله برنامههایی همراه با طنز و توأم با موسیقی خاورمیانه از جمله ایران تهیه میکرده و در تلویزیون مجموعه فیلم رنگی خیابانهای آلپ را ساختهاست.
او در ۱۹۶۷ روی موزیک محلی (فولکلور) ایران، موزیک مدرن ساخت و با این موزیک به فستیوال موزیک اینسبورگ اتریش راه یافت که جایزهٔ اول را هم دریافت نمود. فریدون فرخزاد بهجز زبان فارسی به زبانهای آلمانی، انگلیسی و فرانسوی سخن میگفت.
در بازگشت به ایران با درخواست او برای تدریس در دانشگاه، مخالفت شد «چون پایاننامهام راجعبه مارکس و مسائل سوسیالیستی بود در هیچکجا به کارم نگرفتند و من مدت یک سال بدون کوچکترین حق و حقوق، گرسنه و درمانده در وطن، آواره بودم.»
فریدون فرخزاد، بهجز داشتن تحصیلات آکادمیک در علوم سیاسی، شاعر، نویسنده، برنامهپرداز، کارگردان، بازیگر، خواننده و مبتکر چندین برنامهٔ تلویزیونی، از جمله برنامهٔ موفق «میخک نقرهای» در ایران بود. تعداد زیادی از هنرمندان مشهور حال حاضر ایران را او به مردم معرفی نمود که ستار، ابی، مرتضی، شهره و شهرام صولتی، لیلا فروهر، نوش آفرین و سلی از جمله آنان هستند. او میکوشید شیوهٔ ویژهٔ خود را در زمینهٔ برنامهپردازی داشته باشد. بخشهایی از شعرهای او به کابارههای سیاسی اروپایی شباهت داشت و در لابلای تکههای سرگرمکننده، انتقادهایی از سیاستهای روز را میگنجانید. فرخزاد در رابطه با مجریگریاش در تلویزیون گفتهاست: «همیشه سعی میکنم مردم را در یک برنامهٔ سهساعتهٔ تلویزیونی که پر از خنده و شوخی و آواز و رقص است متوجه مطالبی بکنم که ارزش دارد بر روی آنها فکر بشود.»
او در سال۱۳۵۰ در فیلم دلهای بی آرام، به کارگردانی اسماعیل ریاحی و بازی ایرج قادری و شهلا ریاحی نیز ایفای نقش کرد.
فرخزاد در زمینهٔ موسیقی نیز فعالیت داشت و ملودیهای روز غربی را در پیوند با شعر فارسی میخواند مثل «آداجیو» یا «آیا برامس را دوست دارید؟» و گاه ترانههایی مثل «آواز خوان، نه آواز» و «شهر من تهران» را خود میساخت. آلبومهای موسیقی بسیاری نظیر کسی میآید، خاطرهٔ یک، شب بود بیابان بود، شهر من، آفتاب میشود و آهنگهای طلائی از او منتشر شدهاست.
فریدون فرخزاد پس از انقلاب در پاسخ به درخواست سازمان فدائی برای همکاری هنرمندان با این سازمان، به «کارگاه هنر» ستاد چریکهای فدائی رفت اما یکی از فرماندهان وقت سازمان دستور داد «فوراً این بچه قرتی را از ستاد بیرون میاندازید.» در همین هنگام او به دادگاههای انقلاب اسلامی احضار شد و مدت کوتاهی را در بازداشت به سر برد و سپس به پاریس و بعد شهر لس آنجلس در آمریکا مهاجرت کرد. او کتاب در نهایت جمله آغاز است عشق، را در این شهر منتشر کرد. فرخزاد دربارهٔ انتشار کتابش در لس آنجلس میگوید: «اینجا، شهر نیست، جنگل است. شورهزار است، کویر است، مرداب است و بوی تعفن آن جهان را پر کردهاست! شاید کتاب من نسیم معطری باشد به مشام جانهای خسته از خیانت و جنایت! و خجالت میکشم که چاپ اول کتابم در لس آنجلس منتشر میشود.»
فرخزاد پس از ترک لس آنجلس ابتدا در شهر هامبورگ آلمان و سپس شهر بُن، ساکن شد و به فعالیتهای سیاسی علیه جمهوری اسلامی پرداخت. او یک پادشاهیخواه میهنپرست بود و در همهٔ برنامههایش این را آشکارا بیان میکرد. در این راستا آثاری نیز از خود به جای نهادهاست. آهنگهایی چون پادشاه، همرزمان و ژاله.
فریدون فرخزاد به سال ۱۹۹۱ در فیلم دومش عشق من، وین نقش یک مرد مسلمان متدین را ایفا کرد. او در همین سال برای شرکت در جشنوارهٔ فیلم استکهلم که فیلم «عشق من، وین» را نمایش میداد به سوئد رفت. این فیلم در جشنوارهٔ استکهلم با استقبال زیادی هم از سوی سوئدیها و هم ایرانیها روبهرو شد.
او پس از انقلاب کنسرتهای متعددی در شهرهای گوناگون جهان برگزار میکرد. فرخزاد همچنین بهمدت چهار سال، برنامههای رادیویی «سلام همسایهها» را که برای ایران پخش میشد، تهیه میکرد. آخرین کتاب شعر فرخزاد به نام «من از مردن خستهام» در انتقاد از حکومت مذهبی ایران بود.
پوران فرخزاد خواهر فریدون فرخزاد میگوید که در سالهای جنگ ایران و عراق، فریدون سه بار به عراق سفر و به نوجوانان اسیر ایرانی در عراق کمک کردهاست. در آبان ماه ۱۳۶۷ او یک برنامهٔ گلریزان تلویزیونی را در لسآنجلس برای گردآوری کمک به کودکان قربانی جنگ ایران و عراق ترتیب داد. یک سال بعد پلیس لسآنجلس تحقیقاتی را در این آغاز و او را متهم کرد که ۲۸ هزار و ۵۰۰ دلار از کمکها را اختلاس کرده و به اروپا گریختهاست. و نیز متهم به جعل یک چک تقریباً ۱۳ هزار دلاری شد. در نهایت خود او داوطلبانه در فروردین ۱۳۷۱ به کالیفرنیا بازگشت و خود را به مقامهای قضایی تسلیم کرد. او به قید وثیقه آزاد شد، اما پروندهٔ قضایی به مرحلهٔ محاکمه نرسید و کمتر از پنج ماه بعد، فرخزاد به قتل رسید.
از سوی حکومت جمهوری اسلامی با برخی از شخصیتهای سرشناس مخالفان حکومت — که در بیرون از ایران اقامت داشتند — تماس برقرار شده و ادعا میشود که وضعیت در جمهوری اسلامی برای بازگشت مخالفان، به شرط ادامه ندادن فعالیت سیاسی، تغییر کرده و آنان میتوانند بدون نگرانی به ایران بازگردند؛ در حالی که بعدها روشن شد که هدف اصلی از چنین تماسها و گفتوگوهایی کشتن آنهاست که فریدون فرخزاد هم برای رسیدگی به وضعیت (بیماری) مادرش در ایران، این پیشنهاد را میپذیرد؛ ولی ترور میشود. به گزارش رادیو فردا و به نقل از دوستان و آشنایانش، او در ماههای پایانی زندگی خود، به افسردگی و نا امیدی دچار شده بود.
جسد فرخزاد در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ توسط پلیس آلمان کشف شد. طبق نتایج کالبدشکافی، او بین ۹ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۱ در محل سکونتش در شهر بن بر اثر ضربات چاقو به قتل رسیده بود. در آبان ۱۳۷۲، اداره کل ثبت احوال امور خارجه جمهوری اسلامی در سندی تاریخ قتل او را ۹ مرداد ۱۳۷۱ اعلام کرد. همسایههای فرخزاد از صدای زوزههای دو سگ فرخزاد به پلیس شکایت کرده و همین گزارش سبب کشف جسد میشود. به گزارش روزنامهای آلمانی، قاتلان در دهان وی چاقو زده بودند و سی و هفت ضربهٔ کارد آشپزخانه از پشت به او فرود آوردند و جسد مُثلهشدهٔ او در حالی کشف شد که کاردی در کتف او وجود داشت. اما مهراد فرخزاد (برادر فریدون)، که برای شناسایی جسد به پلیس مراجعه کرده بود، شایعه آسیب به دهان را به کلی رد کرده است.
بنابر شواهد پرونده، فرخزاد در روز قتل، مهمان داشته و او برای مهمانش هندوانهای تهیه کرده است و با همان کارد برش هندوانه به قتل رسیده است. جسد فرخزاد به خاطر گذشت زمان و روشن ماندن اجاق برقی در خانه، زودتر از حالت عادی فاسد شده بود و از همین جهت، جسد در کاور پزشکی و تابوت دفن شده است.
به گزارش رادیو فردا در سال ۲۰۲۱، دولت آلمان اعلام کرد از آنجایی که این پرونده هنوز باز است، امکان اعلان رسمی در مورد آن نیست. به گزارش بیبیسی، «هفتصد مارک قرض بانکی، چند ماه اجارهٔ عقبمانده و خاکسپاری غریبانهٔ جسد سلاخیشدهٔ فرخزاد در «گوری رایگان در شهر بن»، انزوای هنرمند پرآوازهای چون او را تصویر و برخورد بیرحمانهٔ جامعهٔ تبعیدی ایرانیان با او را نشان میدهد.»
بر اساس شواهد پرونده، با توجه به وجود سه فنجان قهوه بر روی میز محل جنایت، قاتلان ۲ یا ۳ نفر بوده اند. به گزارش رادیو فردا، دستاندرکاران این قتل یکی از آشنایان فرخزاد را برای کشتن او به کار گماشتهاند.
تحقیقات رادیو فردا بهاستناد اعترافهای ابوالقاسم مصباحی جاسوس سابق جمهوری اسلامی ایران در اروپا، دو فرد را مسئول این ترور میداند که شخص اصلی مدت زیادی است درگذشتهاست و از دوستان فرخزاد در لس آنجلس بودهاست. بنابر ادعای مصباحی، این شخص در ایران داراییهایی داشته که آنها بعد از انقلاب ۵۷ توقیف شدهبود و وی برای آزاد کردن داراییهایش در ایران و جلب نظر جمهوری اسلامی دست به این قتل زدهاست. اکبر گنجی در گزارشی در کتاب «عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری» قاتل را یک ایرانی میداند که پس از قتل به ایران بازگشته است.
با گذشت سالیان طولانی از این قتل، پلیس آلمان همچنان این پرونده را مختومه اعلام نکرده است.
قتل او به عوامل جمهوری اسلامی ایران نسبت داده شدهاست. از آنجا که پروندهٔ قتلهای زنجیرهای ایران پیگیری نشد، عاملان و آمران این قتل نیز مشخص نشدند. ایرج مصداقی، فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق، نیز در گفتگویی که بهمناسبت نوزدهمین سالگرد درگذشت فریدون فرخزاد با رادیو فردا انجام داد، گفت بهباور او کشته شدن فرخزاد «قطعاً بهدست عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی» انجام شده بود. مصداقی برای دفاع از نظریهٔ خود قتلهای زنجیرهای انجامشده در ایران را مثال میآورد و تأکید میکند در این شکل قتلها، عوامل اطلاعاتی قربانی را بهاصطلاح رایج میان خود «کاردی» میکردند، اتفاقی که دقیقاً در مورد فرخزاد نیز انجام شد و الگوی قتل بسیاری از مخالفان دیگر از جمله «داریوش و پروانه فروهر و کوروش آریامنش (رضا مظلومان) و…» در این مورد نیز تکرار شد. میرزا آقا عسگری (مانی) که کتاب «خنیاگر در خون» دربارهٔ فرخزاد، به قلم او منتشر شده، انتقادهای عیان فریدون فرخزاد از استبداد سیاسی و مذهبی حاکم بر ایران را از انگیزههای قاتلان میداند و تأکید میکند «جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد.» به گزارش رادیو فردا، پلیس آلمان شواهدی برای دست داشتن ایران در یک عملیات دولتی در این قتل خبر داده است.
اسماعیل پوروالی، روزنامهنگار ملیگرای ایرانی و از دوستان فرخزاد، در همان سالی که فریدون فرخزاد به قتل رسید، در مطلبی که در ماهنامهٔ روزگار نو چاپ شد نوشت: «نام فریدون فرخزاد زمانی در فهرست مهدورالدمها قرار گرفت که در سفری به عراق جهت اجرای برنامه برای اسرای ایرانی و یافتن راهی جهت کمک به اسرای خردسال و نوجوان، مذاکراتی را با مقامات امنیتی این کشور در رابطه با برادر سعید محمدی، نوازنده و خوانندهٔ جوانی که فرخزاد او را کشف کرده و مشوّق و حامی او بود انجام داد.» برادر سعید، علیاکبر محمدی، خلبان هواپیمایی آسمان و از واحد ویژهٔ پرواز بلندپایگان جمهوری اسلامی بود که گاه خلبانی پروازهای علی خامنهای و علیاکبر هاشمی رفسنجانی را بر عهده داشت. بهگفتهٔ پوروالی عراقیها به فرخزاد پیشنهاد کرده بودند که با کمک علیاکبر محمدی، هاشمی رفسنجانی را با گریز از ایران به بغداد تحویل دهد و در مقابل زمینهٔ آزادی سعید فراهم شود. علیاکبر محمدی سرانجام در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۶۵ موفق میشود با یک فروند جت فالکن-۲ که بهمنظور انجام پرواز آزمایشی از فرودگاه رشت به پرواز درآمده بود، با استفاده از حریم هوایی ترکیه، به بغداد بگریزد. هرچند رفسنجانی با او نبود اما عراقیها توانستند از این فرار استفادهٔ تبلیغاتی زیادی کنند. علیاکبر پس از یک ماه از عراق به آلمان غربی رفت، اما در ۲۳ دی ۱۳۶۵ در شهر هامبورگ به دست دو فرد ناشناس به قتل رسید. پوروالی مینویسد: «دستور قتل فرخزاد را ریشهری صادر کرده بود و تیم عملیات، زیر نظر فلاحیان انجام وظیفه میکرد.» «فلاحیان دستور بررسی و ارزیابی راههای بهقتلرساندن فرخزاد را به تیم بررسی و طراحی سپرد که زیر نظارت مستقیم سعید اسلامی (امامی) قرار داشت.» فرخزاد که برای دیدن مادرش در ایران دلتنگ بود با برخی مقامات اطلاعاتی ایران در آلمان تماس برقرار میکند و در نهایت پوروالی نام برخی مأموران اطلاعات را بهعنوان قاتل فرخزاد معرفی میکند. در برابر نیروهای جمهوری اسلامی این اتهام را رد کرده و گروههای مختلفی را در مقابله به این جنایت متهم میکنند.
از سوی برخی از مقامات جمهوری اسلامی همچون عباس سلیمی، این قتل به گروه مجاهدین خلق نسبت داده شده است. عباس سلیمی در اینباره مدعی است که فرخزاد با وی تماس گرفته و با وجود حضور در اردوگاه متعلق به مجاهدین خلق (در طول دوران جنگ ایران و عراق)، از آنها اعلام انزجار کرده و قصد داشته به ایران بازگردد. بر اساس این ادعا، مجاهدین خلق یکی از متهمان از جانب طرفداران جمهوری اسلامی در قتل فرخزاد معرفی شده است.
پس از قتل فریدون فرخزاد، پیکر وی در بخشی از گورستان شهر بُن در گور مجانی به خاک سپرده شد که متعلق به شهرداری آن شهر بود. با گذشت پانزده سال از زمان قتل، شهرداری بن برای تخریب آرامگاه فرخزاد و شماری دیگر از قبرهای نزدیک وارد عمل شد. در مقابل با تلاش جمعی از دوستداران فریدون فرخزاد بهسرپرستی علیرضا قلیپور و هماهنگی با شهرداری شهر بن، قبر جدیدی برای نگهداری از بقایای پیکر فریدون فرخزاد خریداری و طی مراسمی فریدون فرخزاد در مکانی تازه و دائمی مجدد به خاک سپرده شد. آرامگاه وی در cimetière bonn nordfriedhof kölnstr ۴۸۷ شهر بن است. علیرضا قلیپور که وکالت رسمی خانواده فرخزادها را در خارج از کشور بر عهده دارد، میگوید قصد دارد پیکر فریدون فرخزاد را به ایران بازگرداند.
هر ساله برای یادبود وی، مراسم سالگردی در قبرستان محل دفن او در اروپا برگزار میشود.
نه مرگ آنقدر تلخ است، نه زندگی آنقدر شیرین، که انسان برای این دو شرفش را بدهد.
گفتاری از فریدون فرخزاد
فریدون فرخزاد از نوجوانی به شعر و سرودن آن علاقه داشت و ازدواج با آنیا او را در کار شعر جدیتر ساخت. فرخزاد به زبان آلمانی شعر میگفت و مینوشت. شعرهایش را به زبان آلمانی برای روزنامهٔ زوددویچه تسایتونگ و نیز مجلهٔ دوزبانهٔ کاوه فرستاد که پیش از او شعرهای سیروس آتابای را نیز انتشار داده بودند. چیزی نمیگذرد که مارتین والزر نویسنده معروف، یازده شعر او را برای انتشار در یک جنگ ادبی که انتشارات زورکامپ قصد چاپ آن را داشته برمیگزیند.
فرخزاد سرانجام در سال ۱۹۶۴ نخستین مجموعه شعر مستقل خود را با عنوان «فصل دیگر» انتشار داده که تحسین بعضی منتقدان معروف را برانگیخت. شاعر معروف آلمان «یوهانس بوبروفسکی» نیز پیشگفتاری برای «فصل دیگر» نوشت.
پنج ماه بعد از انتشار، جایزهٔ ادبی شعر برلین را نیز از آن خود ساخت که اعطای آن با سخنرانی یوهانس بوبروفسکی همراه بود. او درمورد فرخزاد و سیروس آتابای گفت:
این شاعران ایرانی به ما نشان دادهاند که در دنیای مملو از وحشت جنگ، هنوز میتوان زیست!
اشعار آلمانی وی از سوی ناشران بزرگ کتاب آلمان بهعنوان بهترین اشعار سال برندهٔ جایزه شد و در کتابی که همهساله منتشر میشود آثار فریدون فرخزاد در ردیف ده شاعر و نویسندهٔ سال چاپ شد. «فصل دیگر»، در ردیف آثار گوته و شیللر قرار گرفت. شعر فرخزاد که دربارهٔ برلین بود نیز جایزهٔ ادبیات برلین را گرفت.
در گوشهٔ این اتاقِ تاریک | یک باغ نشستهاست بیدار | |
از دوست ندیده جز مذلّت | از غیر کشیده رنجِ بسیار | |
در ریشهٔ هر گیاهِ سبزش | انبوهِ کسالت است و دیوار | |
بر بامِ بلندِ ابرهایش | خورشید نمیشود پدیدار | |
هر ثانیهاش هزار سال است | در فاصلهٔ نگاه و دیدار | |
این باغ منم که خسته از خویش | در خویش خزیدهام دوصد بار | |
عشق است که میدهد خزانم | عشق است که میکند گرفتار |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به فریدون فرخزاد در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ فریدون فرخزاد موجود است. |
This article uses material from the Wikipedia فارسی article فریدون فرخزاد, which is released under the Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 license ("CC BY-SA 3.0"); additional terms may apply (view authors). محتوا تحت CC BY-SA 4.0 در دسترس است مگر خلافش ذکر شده باشد. Images, videos and audio are available under their respective licenses.
®Wikipedia is a registered trademark of the Wiki Foundation, Inc. Wiki فارسی (DUHOCTRUNGQUOC.VN) is an independent company and has no affiliation with Wiki Foundation.