زَنگبار منطقهای نیمهخودمختار در تانزانیا و پایتخت آن شهر زنگبار است.
زنگبار مشتمل بر مجمعالجزایری در اقیانوس هند به فاصلهٔ ۲۰ الی ۲۵ کیلومتری از ساحل سرزمین اصلی و شامل جزایر کوچک بسیار و دو جزیرهٔ بزرگ به نامهای اونگوجا (به انگلیسی: Unguja) (که بهطور غیررسمی زنگبار نامیده میشود) و جزیرهٔ پمبا (به انگلیسی: Pemba Island) است. مرکز تاریخی شهر زنگبار، شهر سنگی در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارند. اصلیترین صادرات زنگبار ادویهجات بهخصوص: میخک، جوز، فلفل سیاه، دارچین و نخل رافیا است. مجمعالجزایر زنگبار و جزیرهٔ مافیا را بهعنوان «جزایر ادویه» هم یاد میکنند. صنعت گردشگری از دیگر درآمدهای مهم بهشمار میرود.
زنگبار | |
---|---|
بخش نیمه خودمختار | |
شهر سنگی | |
مختصات: ۰۶°۰۸′۰۰″ جنوبی ۳۹°۱۹′۰۰″ شرقی / ۶٫۱۳۳۳۳°جنوبی ۳۹٫۳۱۶۶۷°شرقی | |
کشور | تانزانیا |
جزایر | اونگوجا، جزیره پمبا |
پایتخت | زنگبار |
مدیریت | |
• نوع | نیمه خودمختار بخشی از تانزانیا |
• رئیسجمهور | علی محمد شین |
مساحت | |
• کل | ۲۶۵۰ کیلومتر مربع (۱۰۲۰ مایل مربع) |
جمعیت | |
• کل | ۱٬۰۷۰٬۰۰۰ |
زنگبار ترکیبی از دو واژهٔ فارسی «زنگ» به معنی تیرگی و «بار»، پسوند مکان است.
از مگادیشو تا سوفالا و کیپ دلگادو در موزامبیک ۳۶ شهر ساحلی و جزیرهای وجود دارد که مردمان آن دارای آداب، رسوم، فرهنگ و مذهب و زبان مشترکی هستند که به آن فرهنگ و تمدن سواحیلی میگویند. این فرهنگ و تمدن به داخل قاره آفریقا نیز نفوذ پیدا کرده و منطقهٔ شرق آفریقا را در برمیگرد.
بادهای موسمی که بر فراز اقیانوس هند میوزد باعث رفتوآمد ایرانیان، اعراب و هندیان به شرق آفریقا ازجمله مجمعالجزایر زنگبار برای حدود ۲۰۰۰ سال بودهاست. تشکیل شهر احتمالاً از یک دهکدهٔ ماهیگیری در شبهجزیرهٔ شانگانی (غرب جزیره) در سدهٔ دهم میلادی آغاز شدهاست. شانگانی در سال ۱۸۲۳ دارای انبوهی از کلبههای حصیری و یک مسجد بودهاست. اما اکثر ساختمانهای برجای امروزی زنگبار مربوط به سدهٔ نوزدهم به بعد هستند.
ازجمله نخستین اروپاییان که وارد این منطقه شدند، پرتغالیها به فرماندهی واسکو دو گاما بودند که با هدف ایجاد یک مسیر تجاری با هند در انتهای سدهٔ پانزدهم به سال ۱۴۹۹، پایگاهی یا در حقیقت ایستگاهی را در زنگبار ایجاد کردند. در اواخر سدهٔ شانزدهم زنگبار عملاً توسط حکام محلی تحت حاکمیت پرتغالیها اداره میشد. پرتغالیها در سال ۱۶۱۲ نمازخانه و پیش از آن کارخانهای را تأسیس کرده بودند. حضور پرتغالیها در سال ۱۶۹۸ توسط اعراب عمانی به پایان رسید.
از میانهٔ سدهٔ هفدهم میلادی که قدرت پرتغالیها بهسمت زوال میرفت، عمانیها بهتدریج نفوذشان را در شرق آفریقا افزایش میدادند. سرانجام این روند به بیرون راندن پرتغالیها در سال ۱۶۹۸ انجامید. عمانیها بخشی از نمازخانه و خانهٔ بازرگانان پرتغالیها در ساحل را خراب کرده و از آنها یک قلعهٔ نظامی ساختند که یکی از قدیمیترین بناهای جزیره است. از همان زمان اقتصاد زنگبار همچنان بهشیوهٔ سنتی وابسته به روابط تجاری با کرانهٔ شمالی اقیانوس هند بود ولی بهناگهان جان تازهای گرفت. در نیمهٔ دوم سدهٔ هجدهم فرانسویها دادوستد برده را به زنگبار گسترش دادند و سود سرشاری عاید بازرگانان محلی شد بهطوریکه اگر در سال ۱۷۹۹ شهر کوچک و دارای خانه سنگیهای کم و کلبههای حصیری بود، در سال ۱۸۳۰ جمعیتی حدود ده الی دوازده هزار نفره پیدا کرد. تجارت برده، عاج، میخک و در کنار آن کشتزارها رونق فراوانی داشتند. سعید بن سلطان در سال ۱۸۳۲ پایتخت حکومتی خود را از مسقط به شهر سنگیِ زنگبار انتقال داد و در ۱۸۴۰ نیز این انتقال را رسماً اعلام کرد و قصری هم رو به ساحل دریا به نام بیتالساحل ساخت. شمار عمانیها در سال ۱۷۷۰ به ۳۰۰ تن و در سال ۱۸۴۰ حدود ۵۰۰۰ تن گزارش شدهاست. ملغی اعلام شدن تجارت برده به سال ۱۸۷۳ و اساساً بردهداری در سال ۱۸۹۷ به زمینداران زنگبار ضربهٔ بزرگی زد تاجاییکه قیمت مسکن نیمی تا ٪ ۷۵ افت کرد. بین سالهای ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۹ بیشتر اعراب خانههایشان را فروخته، اجاره یا رها کرده بودند.
بهموجب قرارداد هلیگولند-زنگبار که بین امپراتوریهای آلمان و بریتانیا منعقد شد، زنگبار در سال ۱۸۹۰ به تحتالحمایگی (و نه مستعمرگی) بریتانیا درآمد.
زنگبار که از سال ۱۸۹۰ تحتالحمایه انگلستان بود، در ۱۰ دسامبر ۱۹۶۳ جزء کشورهای مشترکالمنافع و به سلطنت مشروطه تبدیل شد. یک ماه بعد با عزل سلطان جمشید بن عبدالله در ۱۲ ژانویه ۱۹۶۴ و در خلال انقلاب زنگبار، سلطان به تبعید رفته و سلطاننشین زنگبار به جمهوری خلق زنگبار و پمبا تغییر یافت. در روند این انقلاب بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر کشته شدند. اتحاد زنگبار با تانگانیکا به سال ۱۹۶۴ منجر به ایجاد جمهوری متحد تانگانیکا و زنگبار شد و مدتی بعد نام آن به جمهوری متحد تانزانیا تغییر کرد؛ ولی زنگبار همچنان یک منطقهٔ نیمهخودمختار باقیست.
بر اساس روایاتی گسترش یافته، پس از اسلام مهاجرانی از شیراز، بوشهر، شوشتر و سیراف به زنگبار کوچیدند؛ رهبر آنها، حاکم ایالت شیراز علی بن سلطان حسن نام داشت. او در سال ۹۵۶، در زمان حکومت آل بویه، با هفت پسرش علی، محمد، باشت، سلیمان، حسین و داوود و حدود ۷۰۰ نفر از یارانش با چندین کشتی راهی آفریقا گردیدند و در زنگبار ساکن شدند. این گروه که بعدها به شیرازی معروف شدند و بعدها در سده ۱۹ به همراه اعراب و بلوشها (بلوچهای) عمانی تأثیر زیادی در شکلگیری مدنیت و بازرگانی در زنگبار داشتند. شیرازیها این سرزمین جدید را زنگیبار (کرانهٔ سیاهپوستان) نامیدند که بعدها به زنگبار تغییر یافت. بر اساس روایات ورود شیرازیها به جزایر شرق آفریقا و تشکیل امپراتوری زنگ یکی از سازمانیافتهترین مهاجرت بیگانگان درسواحل شرق آفریقا و زنگبار است که در بافت فرهنگی و اجتماعی مردم این مناطق دگرگونیهای عمیقی پدیدآورد و منجر به پیدایش «زبان سواحیلی» و نژاد موسوم به «افروشیرازی» گردید.
زنگباریها به زبان سواحلی که شاخه ای از گروه زبانهای بانتو است صحبت میکنند. این زبان در شرق و تا حدودی مرکز آفریقا بکار برده میشود و یکی از بانفوذترین زبانهای آفریقایی است. در زبان سواحلی چند واژه از جمله اصطلاحات دریانوردی و لنجداری و مراسم زار با گویش بندری فارسی بسیار نزدیک و هممعنی هستند. چند واژه و معانیش در زبان سواحلی به این ترتیب است:
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ زنگبار موجود است. |
معنای زنگبار را در ویکیواژه، واژهنامهٔ آزاد، ببینید. |
This article uses material from the Wikipedia فارسی article زنگبار, which is released under the Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 license ("CC BY-SA 3.0"); additional terms may apply (view authors). محتوا تحت CC BY-SA 4.0 در دسترس است مگر خلافش ذکر شده باشد. Images, videos and audio are available under their respective licenses.
®Wikipedia is a registered trademark of the Wiki Foundation, Inc. Wiki فارسی (DUHOCTRUNGQUOC.VN) is an independent company and has no affiliation with Wiki Foundation.