حاکمیت دولت

دولت حاکم (به انگلیسی: Sovereign state) در حقوق بین‌الملل نوعی دولت می‌باشد که در یک سرزمین مشخص دارای حاکمیت داخلی و خارجی، حکومت مرکزی، جمعیت پایدار و همچنین مستقل از دیگر حاکمیت‌ها و قدرت‌ها باشد و بتواند با دیگر دولت‌ها رابطه برقرار کند.

حاکمیت یک دولت می‌تواند در یک کشور باشد، یا اینکه مانند پادشاهی بریتانیا، متشکل از چندین کشور باشد. حاکمیت دولت صاحب عنوان قانونی برای دارای‌های آن کشور است. به‌طور معمول این دولت به عنوان دولتی شناخته می‌شود که به هیچ دولتی وابسته نیست، یا تحت کنترل هیچ قدرتی با دولت دیگری قرار ندارد. البته به صورت انتزاعی، حاکمیت دولت می‌تواند بدون به رسمیت شناخته شدن توسط دیگر حاکمیت‌های دولت اعلام وجود کند ولی هنگام بستن قراردادها یا برقراری رابطه با دیگر کشورها ممکن است دچار مشکل شود.

تاریخچه

در اواخر قرن نوزدهم، تمامی ساکنان زمین در قسمت‌هایی مختلف با مرزهای مشخص که توسط کشورهای گوناگون تعیین شده بود پخش شده بودند. پیش از آن مناطقی از زمین یا خالی از سکنه بودند یا صاحبی نداشتند یا اینکه افراد کوچ‌نشین در آنجا ساکن بودند و خوب این افراد توانایی تشکیل یک کشور را نداشتند. با این حال، هنوز هم نقاطی زیادی از زمین قابل سکونت توسط انسان نیستند، برای نمونه جنگل‌های آمازن که در بیشتر مناطق آن کسی زندگی نمی‌کند یا اینکه در آن بومیان یا افرادی که هنوز با محیط خارج رابطه‌ای نداشتند زندگی می‌کنند. هم‌چنین کشورهایی هستند که هنوز کنترل دفاکتو (بالفعل) بر سرزمین خود را ندارند. نمونه آن سومالی می‌باشد.

در حال حاضر جامعهٔ جهانی از بیش از ۲۰۰ حاکمیت دولت، که بیشتر آن‌ها عضو سازمان ملل متحد می‌باشند، تشکیل شده‌است. این حاکمیت‌ها طبق نظریه‌های روابط بین‌الملل، سیستمی را ایجاد می‌کنند که در آن تصمیمات یک حاکمیت با در نظر گرفتن وضعیت دیگر حاکمیت‌ها اتخاذ می‌شود. از این رو، حاکمیت‌هایی که در یک سیستم بین‌المللی جای می‌گیرند، با بحران‌های داخلی و خارجی روبه‌رو می‌شوند. در دهه‌های اخیر تصوری در مورد جامعهٔ جهانی ایجاد شده‌است و بازمی‌گردد به دولت‌هایی که قوانین، پروسه یا سازمان‌هایی را برای پیش بردن روابط خود ایجاد کرده‌اند. بدین ترتیب پایه‌های اصلی برای قوانین بین‌المللی، دیپلماسی، رژیم‌های رسمی و سازمان‌های وابسته به آن‌ها به وجود آمد.

تعریف حاکمیت

حاکمیت (به انگلیسی Sovereignty) کلمه‌ای بوده‌است که از آن بسیار سوءاستفاده شده‌است. تا قرن ۱۹، مفهوم نژادپرستانهٔ استاندارد تمدن برای تقسیم انسان‌ها به دو گروه متمدن و فاقد تمدن و جامعهٔ هدفمند استفاده می‌شد. در آن زمان، حاکمیت مستقل یا وجود نداشت یا اینکه در مکانی پایین‌تر نسبت با مردم و کشورهای متمدن قرار داشت. لاسا اوپن‌هایم گفت: «مفهوم معنایی بحث برانگیزتر از حاکمیت تاکنون وجود نداشته‌است؛ و این امر مسلم است، که این مفهوم از زمان ورود به دانش سیاست تاکنون در همه جا با دید یکسان مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد.» از نظر اووت قاضی دیوان عالی استرالیا «حاکمیت نه یک سؤال در مورد یک پدیده است، نه یک سؤال قانونی، در واقع سؤالی است که اصلاً مطرح نمی‌شود.»

حاکمیت با تعریف اصول خودمختاری و ممنوعیت به کار بردن زور یا تهدید، همان‌طور که در قوانین جدرن بین‌المللی جوس کوگانز تأکید شده‌است، مفهوم جدیدی پیدا کرده‌است. منشور سازمان ملل متحد، اعلامیه‌ای دربارهٔ حقوق و وظایف کشورهای عضو و منشور سازمان‌های منطقه‌ای بین‌المللی این موضوع را بیان می‌کنند، که تمامی کشورها دارای حقوق برابر و مسئولیت‌هایی هستند، که به این اصل که آن‌ها به عنوان فرد در قوانین بین‌المللی تعریف شده‌اند، بازمی‌گردد. حق یک ملت برای تعیین وضعیت سیاسی و حاکمیت دائم با در نظر گرفتن مرزهای مشخص کشور به صورت گسترده مورد پذیرش است.

تفاوت ملت و دولت

در متون گوناگون نام‌های کشور، ملت و دولت به صورت هم‌معنی استفاده می‌شوند، ولی این صحیح نیست و آن‌ها در بعضی اوقات دارای تفاوت‌هایی هستند.[نیازمند منبع]

  • ملت نشان‌گر مردمی است که دارای فرهنگ، مبدأ و تاریخ مشترک می‌باشند. با این حال، صفت ملی و بین‌المللی به صورت مکرر برای اشاره به مسائل مربوط به کشورهای مستقل، برای نمونهسرمایه ملی، قانون بین‌المللی استفاده می‌شود.
  • دولت اشاره به مجموعه از نهادها می‌باشد که حاکمیت بر یک سرزمین و ساکنان آن را بر عهده دارند.

به رسمیت شناختن

به رسمیت شناختن دولت (state) نشان‌دهنده تصمیم یک حاکمیت دولت(Sovereign state)، برای در نظر گرفتن یک سرزمین دیگر به عنوان حاکمیت دولت است. به رسمیت شناختن می‌تواند به صورت ضمنی یا رسمی با تبعات گوناگون صورت گیرد. این موضوع ربطی به برقراری روابط دیپلماتیک ندارد.

هیچ تعریفی از حاکمیت مستقل میان تمامی اعضای جامعهٔ جهانی مورد قبول نیست. در عمل، دلایل این امر بیشتر سیاسی هستند تا قانونی. ال.سی. گرین با استناد به رسمیت شناختن دولت‌های متولد نشده لهستانی و چک در جنگ جهانی اول، توضیح می‌دهد «به رسمیت شناختن استقلال یک موضوع اختیاری است، برای هر کشوری این امکان وجود دارد که سرزمینی را به عنوان حاکمیت دولت بشناسد و این موضوع هیچ ارتباطی با وجود دولت یا حکومت در آن سرزمین ندارد.»

در قوانین بین‌المللی تئوری‌های متفاوتی از اینکه چه دولت‌هایی را می‌توان به عنوان حاکمیت دولت در نظر گرفت وجود دارد.

پانویس

منابع

Tags:

حاکمیت دولت تاریخچهحاکمیت دولت تعریف حاکمیتحاکمیت دولت تفاوت ملت و دولتحاکمیت دولت به رسمیت شناختنحاکمیت دولت پانویسحاکمیت دولت منابعحاکمیت دولتجمعیتحاکمیتحقوق بین‌المللحکومت مرکزیدولتروابط بین‌المللزبان انگلیسیپادشاهی بریتانیاکشور

🔥 Trending searches on Wiki فارسی:

سید عبدالرحیم موسویفهرست شاهان ایرانمهدی هاشمی رفسنجانیچارلی چاپلینشورای نگهباندرکونی جنسیسیلی ترکیفهرست کشورهای دارنده جنگ‌افزار هسته‌ایلیگ برتر فوتبال انگلستانبدن انسانام‌آی‌ام-۱۰۴پاتریوتسازمان ملل متحدلاکهید مارتین اف-۲۲ رپتورنزدیکی منقطعمحسن تنابندهباشگاه فوتبال چلسیفهرست کشورها و مناطق بر پایه پهناوریاسماعیلیهآریل شاروننزاریه۳۶۵ روزانزال زنانمحمدرضا گلزاردفتر یادداشتشرلوک هولمزفاعل، مفعول و سوئیچآخر شب با شیطانانا لله و انا الیه راجعونکوین دی بروینهدخول مضاعفآلپرازولاماستان فارسشکنجه پستاناسپانیاعکاسی برهنهراهنمای آمیزش جنسیتلماسه (فیلم ۲۰۲۱)سرترالینهادی چوپانکره جنوبیپروین اعتصامیبیماری‌های غیر واگیراس ۵۰۰شبنم مقدمیپسوریازیسرضا داوودنژادگنبد آهنیندختر کفشدوزکی و پسر گربه‌ایجود بلینگامامیرعلی حاجی‌زادهسوخو-۷۵عمر بن خطاباستان سیستان و بلوچستانحق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحدگیبی‌بدنمرداب (مجموعه نمایش خانگی)نورثروپ اف-۵محمود حسابیپابلو اسکوبارباشگاه فوتبال سپاهانتجاوز جنسیکلوچه (زبان عامیانه جنسی)عملیات اچ۳بهرام بیضاییهفت سر اژدهاآلماناستان اصفهانسکسیبحرینلختی زنان در ایالات متحدهآلپ ارسلانپرویز خانمحمدتقی بهارگروه صنعتی گلرنگاستان تهران🡆 More